سلام بچه ها یه اقوامی داریم ک پدر نداره خودش مامانش و یدونه ابجی کوچیک تر از خودش میخاست بیاد خونه ما گفتم قدمت رو چشم بیا منتظرم ولی فهمیدم میخاد بیاد از ۷ شب تا فردا صب بره جای تنها یه دورغی گفت ک ادم باورش نمیشد و اینکه مامانش و شوهر من نفهمه ینی هیشکی ۱۶ سالشه و من گفتم اگ بلای سرش بیاد من خودمو نمیبخشم بدجوری اذیت میشدم ک دارم کمکش میکنم و مامان طفلیش با چ اعتمادی فرستادش پیش من من نارو بزنم منم دیگه ب شوهرم گفتم بگو نزاره بیاد ینی یجوری بهش فهموند و کنسل شد اومدنش بد کاری کردم؟؟؟؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!