بچه ها دارم میترکم
۴شبه دوتا از دوستام از ۵عصر میان خونمون تا ۱شب بعد من تصمیم گرفته بودم واسه کنکور بخونم نمیزارن همش میزنن زیر کتابام میگن این لوس بازیا چیه
هی باید ازشون پذیرایی کنم هی خم و راست شم امروز پریود بودم خیلی حالم بد بود
یکیشون میگف ارایشم کن اون یکی میگف مانتوهاتو قرض بده رفتم پیش رلم بپوشم
خیلی اذیتم کردن
من کلا ادم خوش رویی ام نمیتونم دل کسیو بشکنم نمیدونم چی بگم ک بفهمن کارشون اشتباهه نیان خونمون منم ارامش احتیاج دارم من هنوز حتی نمیدونم خونه هاشون کجاس 😒
بعد امشب یکیشون ی تار مو از فرش اتاقم برداشته بود همش میگف چقد کثیفی
بعد دوتاشون باهم میکفتن تو خیلی لاغری چرا اینجوری هستی لاغر نیستم متوسط و ایده الم اخه خودشون بیش از حد چاقن
همش میگن ما خوبیم و میخندن
روانیم کردن...
دلم پرهههعع پر