سلام ، بچها واقعا دلم شکسته ، همسرم تو این ۶سالی که ازدواج کردیم ، حتی قبل ازدواج که دوست بودیم ، تا حالا این حرفو نزده بود، دخترم ۶ ماهه که بدنیا اومده ، خیلی اخلاقش عوص شده ، فکر میکنم دیگه واسش مهم نیستم ، فقط زندگی و فکر ذکرش شده اون ، من بدنم خیلی ضعیف شده ، بخاطر بیماری زمینه ای که داشتم خیلی دچار بدن درد و استخون دردای شدید میشم ، امروز موقعی که دخترم بغلم بود گفتم خیلی بدن درد شدیدی دارم ، یدفعه بی مقدمه گفت تو خوشت میاد من بهت ترحم کنم ادای مریضارو درمیاری ، من هیچی نگفتم فقط ساکت موندم ، نمیدونم شاید طرز رفتار اشتباه من باعث همچین برداشتی شده ، واقعا باورم نمیشه همچین حرفی زد ، خیلی ناراحتم