اگه كسي واقعا مشاوره خواهش ميكنم بياد كمكم كنه ديگه نميدونم چيكار كنم😔😔
بفرمایید عزیز
بگو عزیزم
تا پارسال زندگي خيلي خوبي داشتم طوري كه همه حسرت زندگيمو داشتن تا اينكه من ارشد دانشگاه تهران قبول شدم رفتم و بعد٤ماه اومدم از لحاظ اخلاقي شوهرم نسبت به قبل خيلي هم بهتر شده بود برام گل ميخريد بهم محبت ميكرد اما ميل جنيسشو از دست داده بود و اصلا نميتونست كاري بكنه ميگف دلم ميخواد اما نميتونم كلي دكتر رفتيم تب سنتي رفتيم تا اخرش بعد٩ماه يه ملا رو بهمون معرفي كردن ازش دعا گرفتيم مشكل ميل جنسي شوهرم كاملا خوب شد ولي بخاطر اينكه توي اين ٩ ماه خيلي خيلي پيش اومده بوذ كه باهم دعوا كرديم ديگه از لحاظ عشق هيچوقت به قبل برنگشتيم تا يه بحث كوچيكي پيش مياد شوهرم ظرفا رو ميشكنه كمدو ميشكنه غذا رو ميريزه وسط خونه داد ميزنه سرم يه بار هم بهم سيلي زده تو بيشتر بحثاهم خودش اشتباه كرده ولي نميخواد قبول كنه. گاهي فكر جدايي به سرم ميزنه ولي من خيلي دوسش دارم راهي هست كه زندگيمو به قبل برگردونم؟😔
كارايي كه ميكنه و ميگم اشتباه از خودشه:خيلي رفيق باز شده همه رفيقاشم مجردن گاهي شب ميره پيششون تا صب برنميگرده گاهي منو ميذاره خونه مامانشو با وفيقاش ميان خونه كه رفيقاش مشروب بخورن(خودش اهل هيچي نيست). يه بار رفتيم مسافرت كليد خونه رو داد به يه دوستش كه گاهي بياد به خونه سربزنه بعد كه اومديم فهميديم دختر اورده خونه مون اين موضوع هم باعث دعواي خيلي بدي شد همون موقع بود كه كمدو شكست و منو زد. كلا ٩٩درصد دعواهامون برميگرده به رفيقاش. دعوا هاي كوچيكم مثل اينكه ديروز خواب بود بيدارش كردم شروع كرد فحش دادن كه چرا بيدارم كردي سردرد شدم عصبي بودنش تا شب طول كشيد شب شامو گرم كردم تو اشپزخونه سفره پهن كردم گيرداد بيار تو حال گفتم اشغال سفره ميريزه تو خونه سختمه هر روز جارو كنم(حامله ام) عصبي شد و اومد همه غذارو ريخت تو حال بعدم رفت خوابيد. خانوم مشاور وقتي چيزي ميريزه تو خونه من بايد تميز كنم؟ اخه چندبار قبل كه اين كارو كرده بعذ از بيرون رفتنش تميزكردم و فرشو شستم فك ميكنم شايد كارم اشتباهه كه بازم كارشو تكرار ميكنه
راستي من دانشگاهو ول كردم و ديگه نرفتم تا بتونم زندگيمو درست كنم اما تاثيري نداشت😔
الهی بگردم 🥺 مطمئنی ازش زیر سرش بلند نشده؟
عزیزم اگه دوس دارید همدیگرو بهش فرصت بده بگو چرا اذیتم میکنی؟ مگه نمیبینی همیشه سر یه مشکل جنگ و دعوا داریم؟ خب چرا نمیزاریش کنار وقتی داریم هر روز از هم دورتر میشیم ، سعی کن با سیاست از رفیقاش بد بگی نامحسوس تا ازشون زده شه
عزیزدلم، درکت میکنم ناراحتی و حق داری
الان که نمیخوای جا بزنی درسته؟ چون همسرت قبل دانشگاهت متعادل رفتار میکرد، الان یا باید وضع فعلی رو درست کرد یا رها کرد ...
پس باید همت بخرج بدی
ببین گلم ساده بخوام بگم اینه که همسرت میخواد شما رو عصبی کنه، دوسداشت فقط با حرف ایشون میرفتی، برا همین الان لج کرده ... و چون میدونه کوتاه میای براش عادت شده، حالا ما چیکار میکنیم؟
نمیگم برو همین الان محبت کن بهش ! چون الان جواب نمیده
الان باید برا خودت برنامه بذاری
هر کااااری تا الان کرده بذار یه گوشه، کم کم دانشگاهت رو ادامه بده
اصلا نگو چرا میری پیش رفیقات، به کارای خودت برس و غیرمستقیم بهش برسون که شما بهم نیاز دارین، حالا چطوری؟
عزیزم مشخصه همسرت مهربون شدنی خیلی مهربونه، عصبی شدنی هم بد عصبانی میشه، ولی چون به این رفتار عادت کرده میشه کم کم برگردوند به روزهای قبل
وقتی میخواد بذاره خونه مامانش، شما بگو من باید لباس راحت بپوشم بخاطر بچه و تحت هییییچ شرایطی نرو ، بمون خونه خودتون ،جلوی همسرت رو نگیر ، بهش نگی نرو بیرون نرو و ...
بحث و دعوا از الان ممنوع
گریه ممنوع
عصبی شدن خودت ممنوع
اینا رو به تو میگم چون رو همسرت چندبرابر تأثیر داره
نینی خوشگلتون رو بیشتر از تو دوست نداشته باشه،کمتر نداره
پس باید کمکش کنیم که عصبانیتش کمتر شه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
