آخرش:
دختره طلاق گرفت صدف باردار شد وحید صدف رو نمیخواست طلاق بده و همش دورغ میگفته که طلاقش میدم تا یه روز وحید میگه که من نمیتونم بیام چون داداشم تصادف کرده اینم باور میکنه بعد داشته اینستای مهران رو چک میکرده که دیده یه عکس گذاشته که داخلش وحید و صدف هم هستن و پیج وحید رو باز کرده دیده پر از عکسای عاشقانه هستش و عصبانی میشه و تمام چتاشون رو میفرسته واسه مهران خودشم قرص میخوره که مامانش سر میرسه و میبرتش بیمارستان و نجات پیدا میکنه و مادرش هم میگه که تهمت بهش زده و هیچی بین اون و مهران نبوده فقط روزی که جمال میمیره مهران رفته بوده اون جا که به طیبه خانم بگه که طلاق بگیر و با بابک ازدواج کن ( بابک یکی از فامیلای مهران بوده که جمال اونو میاره خونش و بهش میگه پول بده و با زنم باش جمال هم از طیبه خانم خوشش میاد همون جا و به طیبه خانم دست نمیزنه فقط میگه از این خونه برو بیرون و طلاق بگیر) که در همان حال جمال وارد خونه میشه و به مهران میگه پول بده مهران هم میگه نمیدم و همون جا سکته میکنه و میمیره طیبه خانمم ترسیده به مهران میگه تو برو تا پای تو گیر نکنه یه وقت که بعد پزشک قانونی مشخص میکنه که سکته بوده
و طیبه خانم ماجرا رو واسه دخترش داخل بیمارستان تعریف میکنه و دخترش هم ماجرا رو میفهمه الانم داره حقوق میخونه و مجرده
مهران هم با یه رویا نامی ازدواج کرده
وحید هم با این که با یه زن دیگه به صدف خیانت کرده و صدف روی تخت دیدتشون بازم طلاق نگرفته
گلی هم حسرت زندگی رویا رو میخوره که الان با مهران خوشبخت هستن
طیبه خانمم با بابک ازدواج کردن
تمام