همسر من آدم خوشذاتیه و کلا با خانوادم بد نیست خونمون مهمون نوازه
ولی کافیه بریم خونه پدرم بدخلق میشه منو ازار میده و همش داد بیداد منو صدا میکنه
و کلا از اینکه من خونه پدرم باهاش باشم میخواد زهر کارم کنه و کاملا هم خودخواهی و اگر بیمار بشم اصلا محبت نمیکنه دردهامونمیفهمه ولی خودش مریض بشه کلی توقع داره
و معمولا پشت سر خانوادم حرف بد میزنه و کافیه من ازخانوادش اعتراض کنم کل زندگی رو هم زهر میکنه
خسته شدم از دستش
امروز صداشوبالا برد منم باهاش بحثم شد پاشد از خونه پدرم رفت خونه