میدونی چیه، این فامیل خیلی دورمونه، خیلی دور. خونه اش دیوار ب دیوار خونه خواهرشوهر و جاریمه. خونشون پا نمیذاره!!!
منم ی بار ب مادر شوهر گفتم. گفت توقع ندارم از کسی! ی جور رسوند توقع نکنم. منم گفتم درسته ولی ادب اقتضا میکرد زنگ بزنه. جاری بزرگم کلی تیکه بهش میندازه ولی نمیدونم حالیش نیست یا براش مهم نیست! البته ی جور خول و چل ب نظر میاد و خیلی بچه اس. ۲۲سالشه