سلام دوستان خوبین؟اینترنتم خیلی ضعیفه شاید نتونم جوابتونو ولی توروخدا جوابمو بدین من اول زندگیم خیلی همسرم خوب و مهربون بود باهام منم همه چیزای خونه روب براشون تعریف میکردم مثلا حرفایی ک خواهرا و مادرشون بهم میگفتن ولی الان خیلی نسبت ب این چیزا حساس شدن و همین ک ناراحتیامو باهاشون در میان میذارم بحث عوض میکنن حتی پیش خواهراش بهم گفتن دیگه برام حرف نیار منم بجز ایشون کسی ندارم ک باهاشون درد دل کنم و اگه حرفامم نگم واقعا دق میکنم بهم بگین چیکار کنم چطوری بهشون بگم؟ضمنا من تو خونم و کلا شرایط مستقل شدن ندارم و دوتا خواهر شوهر دارم ک یکیش خیلی اذیتم میکنه توروخدا کمکم کنین همین ک همسرم باهام باشه همه چیو واقعا تحمل میکنم چطور همیشه کنارم باشن؟؟؟؟