2777
2789
عنوان

بیاین بگین

66 بازدید | 11 پست

تصمیم گرفتم جشن عروسی نگیرم ..چجوری خانوادمو قانع کنم لطفا بگین ؟

  گاهی چه دلگیر میشوی از خدا و گاهی چه بی تاب و دلتنگ گاهی از حکمتش ناراضی ..و گاهی شاکرو خوشحال ..گاهی مشکوک و گاهی مجذوب عدالتش ..گاهی بسیار نزدیکیو گاه بیشمار دور ــــ خدا که همان خــداست ای کاش ما انقدر گاهی به گاهی نمیشدیم  ـــ🌷🌷🌷چه زیباست امید وار بودن و با امید زندگی کردن نه امید به خود که غرور است نه امید به دیگران که حماقت است   امید به خــــدا منبــع تمام آرامش هاســـت ....

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

علتش چی بود؟ منطقیه؟ میدونی بعدا پشیمون نمیشی؟ همینا رو بهشون بگو. 

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

علتش چی بود؟ منطقیه؟ میدونی بعدا پشیمون نمیشی؟ همینا رو بهشون بگو. 

میخوام زودتر مستقل شم اذیتم تو خونه مامانم میخوام فقط عقد کنم بس برم سر زندگیم 

  گاهی چه دلگیر میشوی از خدا و گاهی چه بی تاب و دلتنگ گاهی از حکمتش ناراضی ..و گاهی شاکرو خوشحال ..گاهی مشکوک و گاهی مجذوب عدالتش ..گاهی بسیار نزدیکیو گاه بیشمار دور ــــ خدا که همان خــداست ای کاش ما انقدر گاهی به گاهی نمیشدیم  ـــ🌷🌷🌷چه زیباست امید وار بودن و با امید زندگی کردن نه امید به خود که غرور است نه امید به دیگران که حماقت است   امید به خــــدا منبــع تمام آرامش هاســـت ....
میخوام زودتر مستقل شم اذیتم تو خونه مامانم میخوام فقط عقد کنم بس برم سر زندگیم 

راستش من باشم با این دلایل قانع نمیشم!

خیلیا رو دیدم که عردسی نگرفتن و پشیمون شدن. 

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

بهترین کار رو میکنی،هزینه هایی که صرف این مراسم میشه رو میتونی بری مسافرت ماه عسل بعدم که اومدی فقط یه مهمونی و

کوچیک بدین و جشن و پایکوبی و...


من اینجوری کردم.خیلی هم خاطره انگیز بود 

البته یه مراسم عقد هم گرفته بودیم همون اول که توی اون من لباس عروس پوشیدم و عکس و...محیا بود

بهترین کار رو میکنی،هزینه هایی که صرف این مراسم میشه رو میتونی بری مسافرت ماه عسل بعدم که اومدی فقط ...

بهرحال شما یه مراسم خوب داشتی

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

راستش من باشم با این دلایل قانع نمیشم! خیلیا رو دیدم که عردسی نگرفتن و پشیمون شدن. 

میدونم نمیشم خیلی وقته این تصمیم گرفتم فقط نمیدونم چجوری خانوادمو قانع کنم 

  گاهی چه دلگیر میشوی از خدا و گاهی چه بی تاب و دلتنگ گاهی از حکمتش ناراضی ..و گاهی شاکرو خوشحال ..گاهی مشکوک و گاهی مجذوب عدالتش ..گاهی بسیار نزدیکیو گاه بیشمار دور ــــ خدا که همان خــداست ای کاش ما انقدر گاهی به گاهی نمیشدیم  ـــ🌷🌷🌷چه زیباست امید وار بودن و با امید زندگی کردن نه امید به خود که غرور است نه امید به دیگران که حماقت است   امید به خــــدا منبــع تمام آرامش هاســـت ....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792