نقاش نقش بی عدد ماسوا یکیست
قدرت فزونتر از حد و قدرت نما یکیست
بر برگ هرگیاه که می روید از زمین
بنوشته است خامه قدرت، خدا یکیست
از صد هزار آینه یک روی جلوه گر
از حسن دلبران جهان، دلربا یکیست
هست آفریده در طلب آفریدگار
در دیر و در کنشت و حرم،مدّعا یکیست
گر بشمری هزار عدد در قفای هم
چون نیک بنگری،همه از هم،جدا یکیست
در مشکلات جز به علی التجا مبر
منت مکش ز خلق که مشکل گشا یکیست
در ما سوی الله آنکه ز فرط جلال و جاه
بوده است مولدش حرم کبریا یکیست
در بستر رسول خدا، گاه بذل نفس
آنکس که خفت تا که کند جان فدا یکیست
در حرب مرحب آنکه شنید از فرشتگان
بر دست و تیغ خود ز سما مرحبا یکیست
آن فارس یلی که به چوگان تیغ تیز
بربود سر چو گوی، ز عمر دغا یکیست
شاهان عالمند فزون از شمار لیک
سلطان اتقیا و شه اولیا یکیست
بهر رضای حضرت معبود در رکوع
شاهی که داد خاتم خود بر گدا یکیست
گو بهر خود کنند معین دو صد، ولی
منصوص نصّ وافیه "انّما"یکیست
آن کس که سود در شب معراج، دست مهر
بر شانه رسول، به عرش علا یکیست
با دست قدرت از پی بشکستن بتان
بر دوش احمد آنکه فرو هشته پا، یکیست
آن کس که در غدیر خم از بهر نصب او
امر مؤکّد آمده بر مصطفی یکیست
تنها علی امیر بود بهر مؤمنین
آن کس که یافت این شرف و اعتلا یکیست
پنهان ز خلق رو، غم دل گوی با علی
بیگانه اند آن همه و آشنا یکیست
بهر ثبات دین خداوند و نفی شرک
تیغی چو ذوالفقار علی، شکل لا یکیست
هر پیشوا طریق علی را نشان دهد
زین رو صغیر، در دو جهان پیشوا یکیست
✍صغیر اصفهانی