سلام
من تنهایی بزرگ شدم و اختلاف زیادی با خواهرم دارم حساب کنی تک فرزند بزرگ شدم و از طرفی پدر مادرم زیاد اهل رفت و آمد نبودن و شاید کلا سالی دوسه بار مهمون میومد خونمون واسه همین همیشه تنها بودم و یاد گرفتم تنهایی زندگی کنم . خیلی روابط اجتماعیم پایین . خیلی دوست دارم با فامیل رفت و آمد داشته باشم و یا دوست پیدا کنم .
خوشرو هستم بعد سلام احوالپرسی دیگه نمیدونم چی بگم . مثلا از زندگیش کاراش درامدش و ... بخام صحبت کنم پیش خودم میگم الان میگه چقد فضوله آخه به تو چه . راجع به آب و هوا و وضعیت جامعه ام کلا نهایت میشه یه ربع حرف زد .
چون نمیدونم چی بگم و چیکار کنم که روابطم خوب و صمیمی باشه و مهمون احساس راحتی کنه .
بچه ام هم داره مثل خودم میشه و من دوست ندارم .
من به حدی به تنهایی عادت دارم که برم تو یه جزیره تنهایی زندگی کنم اصلا احساس اینکه کسی کم باشه تو زندگیم ندارم .
کلا سرگرمیم روی کارهای خونه و خرید و آشپزی و دکوراسیون و مطالعه و ... میگذره .
چون رابطه صمیمی و رفت و امد نداشتیم میترسم که خیلی هم با یکی گرم بگیرم و شوخی کنم طرف خیلی وارد زندگیم بشه و بهش اجازه بدم که تحقیرم کنه . حد روابط نمیدونم.
الان بخام با کسی صمیمی شم هرچی که اون بگه و معتقد باشه منم تاییدش می کنم میترسم نظرمو بگم جبهه بگیره و ازم دور شه. همه فکر می کنن مغرورم اما واقعا نمی تونم .
دوستتونو کمک کنید تا بتونه زندگی نرمال و ایده آلی داشته باشه .
ممنونم