دوستان یه نینی ۴ ماهه دارم الان دوماهه یه وضی به این شیر میدم...اصن شیرنمیخوره..سینم رو که درمیارم شیر بدم توبغلم عقب عقب میره گردنشو میده عقب ونمیخوره دیگه میبینم اونجوریه خابش میکنم توخاب میدم یذره میخوره..بنظرتون چکارکنم بخاطرکروناهم میترسم ببرم دکتر..خاهراتروخداکمک کنید
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...
عزیزم من دیر فهمیدم چون تجربشو نداشتم نه ماهگی دیگه وضع اش وخیم شد دکتر های شهرمون تشخیص نمیدانن بردم تهران پیش دکتر فریبا صیقلی ایشون خدا خیر بده یه قرص امپرزول داد میریختم تو ماست یا سیب رنده شده میدادم پسرم خدایی مثل اب بود رواتیش کدام شهری شما؟
سرشو موقع خواب بالاتر از حد عادی بزار شیر ولبنیات نخور شیر هم تو دفعات بالا وحجم کم بده درضمن رفلاکس خیلی روی قد ووزن بچه تاثیر داره حتما دکتر متخصص گوارش کودک ببر درمان کن
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...