فکر و خیال داره دیوونه ام میکنه دعا کنید بتونم یه تصمیم درست بگیرم

5 روز دیگه دادگاه دارم واسه طلاق اونم به درخواست شوهرم، خودشم که منو بچه ها رو ول کرده رفته البته بگم بار اولش نیست هزار بار این کارو کرده این اواخر هم بی دلیل میذاره میره دفعه ی پیش که رفت بعد دو ماه برگشت ولی هنوز که هنوزه نمیدونم چرا رفت چرا برگشت ولی چند روز بعد برگشتنش جاریم زایمان کرد بهش گفتم تنها نرو خونشون بیا دنبال من با هم بریم گفت باشه ولی بازم منو نبرد با مامانش پاشد رفت دیدنش همون شبش باهاش بدجور دعوا کردم گفتم از این به بعد یا بشین مثل آدم زندگیت کن یا رفتی دیگه پشت سرتو نگاه نکن دیگه حق نداری برگردی، به من میگه تو عضو خونواده ی ما نیستی متاسفانه جلوی همه ی اعضای خونواده اش هم اینو گفت، این بارم که رفت باز بی دلیل رفت سیزده بدر ما به خاطر کرونا جایی نرفتیم غروب مادرشوهرم زنگ زد بهش گفت بیا اینجا آش درست کردم شوهرم هم اومد به من گفت میای من گفتم نه بعد رفتم حموم اومدم بیرون گفت بیا بچه هارو بگیر من دارم میرم خلاصه رفت ساعت 1 شب برگشت منم خیلی بهم برخورد دیگه باهاش حرف نزدم فرداش هم رفتم تو اتاق درو بستم رو خودم نه با بچه ها حرف زدم نه اون یه دفعه اومدم از اتاق بیرون دیدم خونه بوی سیگار میده باهاش دعوا کردم گفتم بار آخرت باشه پیش بچه ها سیگار میکشی من دو ماهه به خاطر اینا نشستم تو خونه که بچه هام مریض نشن تو هی پیش اینا سیگار میکشی ریه هاشون داغون میشه بعد یکم بحث کردیم باز رفتم تو اتاق نیم ساعت بعد دیدم رفته، رفتم کمدشو نگاه کردم دیدم همه ی وسایلاشم جمع کرده برده بهش پیام دادم گفتم میری برو ولی بیا بچه ات هم بردار ببر من کلفت تو و بچه ات نیستم فقط خواستم یه چی گفته باشم وگرنه منو بکشن یه ثانیه از بچم جدا نمیشم فردا صبحش مثلا به هوای بردن بچه اومد که درو قفل کردم تو خونه راهش ندادم گفتم برو همون جایی که بودی قبلا هم گفتم اگه این بار رفتی دیگه حق برگشتن نداری من این دندون کرم خورده رو کندم انداختم دور بعد اون روزم دیگه نیومد که نیومد حتی جواب پیامامم نمیده 5 روز دیگه هم دادگاه داریم واسه طلاق البته بگم 7 ماه پیش آقا درخواست طلاق داده بود تازه وقتش شده بخدا خسته شدم بریدم این چه زندگی ایه؟ چیکار کنم دیگه مغزم کار نمیکنه هی ول میکنه میره تا میام به نبودنش عادت کنم برمیگرده باز تا میام به بودنش عادت کنم باز ول میکنه میره کاش حداقل یه دلیل موجه داشت چیکار کنم عصبی شدم افسرده شدم دیگه نه حوصله ی خودمو دارم نه بچه ها فقط دلم میخواد برم یه جا تنها باشم ولی حیف که طاقت دوری بچه هامم ندارم😢😢