نمتونم صحبت کنم گلوم میسوزه شدید
باشوهرم دعوامون شد شدیدبهم قول داده بود ترک کنه اما رفتم تواتاق دیدم داره تریاک میکشه عصبانی شدم گوشیشم دستش بود گفتم مگه قول ندادی محل نداد گوشیشو گرفتم پرت کردم ب دیوار بعد بالگدزدتوشکمم تودیوار وچن تا زدمنو دادمیزدگوشیموشکوندی گفتم ینی ارزش گوشیت بیشتره گوشبمو برداشتم زنگ بزنم بابام بیاد دنبالم گوشیمو گرف بهم نمیداد دستامو انقد فشار میداد هم کبود شده منم تاتونستم دستاشوبدنشو ناخن کشیدم خونی شد دوساعت گریه میکردم حالم بدشد اصلا براش مهم نبود درکل حالم براش مهم نیس غرورشو ترجیح میده الان اومدم زنگ بزنم بیان دنبالم بخاطردخترم نمیتونم همش دوسالشه گناه داره نمیدونم چیکا کنم خدایا کاش بمیرم کاش دلم شکستهه خسته و ناامیدم