خستگی سر و کله زدن با بچه ها و رسیدگی به تکالیف شون،خسته و تلخ زبونم کرده،نمیتونم خیلی مردم دار و صبور باشم،توی گروه های کلاسی،انتقادهای تندی مینویسم،و به همه بر میخوره
اون لحظه متوجه نیستم،اما وقتی آروم شدم میفهمم که بهتر بود سکوت کنم یا جور دیگه ای حرفمو بزنم
کلافه م از دست خودم،حس میکنم همینجور پیش بره تلخ زبون میمونم