2777
2789
آخی یاد خودم‌افتادم قرار بود اخر هفته بریم بادکنک و وسایل تزیین بخریم که خونرو تزیین کنیم برای نینی ...

عزیزم منم بنظر همینطور میشه تا بخوام دکوری بخرم بچه میاد

شوهرم میگه گوشی برات بخرم تا۶تومن تا تخت منم مبگم گوشی واجبتره از نی نی عکس بگیرم والا نمیدونم کدوم ...

گوشی بهتره

میگن وقتی برای دیگران آرزوهای خوب کنی،خوبی ها به خودت برمیگرده....بهترینارو میخام براتون از خدا☕💚

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وکیل و خفاش و اون اخری

پاک کردم😉

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
مصرف لوازم ارایش😛

پاک کردم😊

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
واقعا؟

اره تخت باز حداقل تا ۲ سالگی پیشتون میخوابه کمد هم میتونین بعدا ک بزرگ تر شد لباساشم بیشتر شد بخرین ولی ثبت لحظاتی ک دیگ نمیشه به عقب برگشت خیلی مهم تره😍اونم با کیفیت خوب

میگن وقتی برای دیگران آرزوهای خوب کنی،خوبی ها به خودت برمیگرده....بهترینارو میخام براتون از خدا☕💚
اره تخت باز حداقل تا ۲ سالگی پیشتون میخوابه کمد هم میتونین بعدا ک بزرگ تر شد لباساشم بیشتر شد بخرین ...

آخ جون نظرخودمم همینه گوشی A71میخواد برام بخره

ممنون ک نظر دادی عزیزم

آخ جون نظرخودمم همینه گوشی A71میخواد برام بخره ممنون ک نظر دادی عزیزم

گوشی خوبیه😍❤پیشاپیش مبارک.نی نیتم سالم بغل کنی انشالله

میگن وقتی برای دیگران آرزوهای خوب کنی،خوبی ها به خودت برمیگرده....بهترینارو میخام براتون از خدا☕💚
باحال بودن دمت گرم😂❤

قربونت عزیز💜💛

دیگه سیمکارت ندارم😐 توی تاپیکای سیاسی من دیگه حرف نمیزنم🤐🥺🌺🍃🍃درویشی تهی‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه می‌خواهی؟»درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که می‌خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»🍃🌺🍃   امضامو هفته‌ای یکبار بروز میکنم🤗😍
بنظرتون باید چجور تختی بخری؟سرویس نوجوان؟

بستگی به خونه  و بودجت داره به نظرم عزیزم. خوب تخت نوجوان دیگه کلی سال قابل استفاده است اما برای دو سال اول تولد بخصوص از شش ماه تا دوسال که بچه ممکنه قل بخوره و بیفته پایین مناسب نیست. باید یه چیزی باشه که حفاظ داشته باشه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792