ساعت ۱۰ خوابم میومد شوهرمو بیدار کردم بره سر کار تا ۱۱ اماده شدنش طول کشید رفتم تو جام نیم ساعت کشید خوابم ببره
یه بارم مادرشوهرم سفره داشت ۳ ظهر تا ۶ بعدازظهرخوابیدم بیدارشدم دیگه نخوابیدم شب بیدار بودم ساعت ۶ رفتم پایین کمک تا ساعت ۴ که مجلس تموم شد مهمونای منم رفتن من رفتم بیهوش شدم