سلام بچه ها
واقعا حیفم اومد این مورد عجیب رو براتون نگم
من زیاد اهل تاپیک زدن و اینا نیستم بیشتر خواننده خاموشم یا گاهی کامنت میذارم برای بقیه اما این مورد واقعا استثنائیه ....
خب قضیه اینه که من سال آخر دبیرستان مدل کاشت مژه برای کار مادرم شدم و انقدر ازش لذت بردم که حد نداشت فکرشو بکنید همیشه تمیز و مرتب بودم انگار و تو هرتایمی از شبانه روز انگار نه انگار که میکاپ نداشتم از بس که تو تغیر چهرم تاثیر گذاشته بود کاشت مژه ها
خب
خب
خب لابد از بس کاشتی کورشدی😐
البته اینم بگم ها ، مژه های خودم پر پشت بود اما حالت نداشت و احتیاج به ریمل داشت تا به چشم بیاد ، کم کم داشتن همیشگی مژه برام شده بود یه مسئله حیاتی ، از طرفی هم سختیای موقع دوش گرفتن یا شستن ارایش صورت اذیت کننده بود اما با این حال من واقعا با مژه های کاشته شده اعتماد به نفس بیشتری داشتم حتی حس میکردم توجه جنس مخالفم بهم بیشتر شده و کلی حسای خوب دیگه با همین یه کار کوچولو بهم دست داده بود
ناغافل از اینکه دارم وارد یه چاه عمیق از مشکلات میشم
ریزش مژه میاره خوب نیست .
من خودم هیچ وقت کاشت مژه و کاشت ناخن و هیچ کار زیبایی مصنوعی انجام ندادم .
گاهی یکم خط چشم و ریمل و رژ بزنم تا خفن تر شم 😂
واقعا اعتیاد فقط به مواد مخدر و الکل و ... نیست من اوایل هرماه ترمیم میکردم اما هرچی بیشتر میگذشت بیشتر حساس میشدم به مرتب بودنشون ، جوری که ترمیمم رسید به ماهی دوبار حتی ، تو همین حین صبحا ک بیدار میشدم یا بعد از ریمو و ترمیم متوجه کم شدن و کچل شدن مژه هام شدم گاهی ته دلم میخواست قید این کاشت لعنتی رو بزنم یه فکری به حال مژه هام بکنم اما واقعا نمیتونستم انگار کل اعتماد به نفسم بند بود به این لعنتیاااااا
از بار اولی که مژه کاشتم سه سال گذشت من هربار مدلای پرتر و عروسکی تر انتخاب میکردم رو اوردم به لنزای رنگی مختلف خلاصه حسابی پدر مژه هامو دراوردم یکسال پیش عروسی دختر خالم بود و ارایشگر به من گفت که قبل اینکه بیای برای میکاپ شینیون حتما ریمو کن چون پشت مژه هات سفیدک زده ارایشتو خراب میکنه ، خلاصه من با کلی استرس رفتم ریمو کردم و اومدم خونه ، همسرم تو اون چندوقتی ک ازدواج کرده بودیم و قبلش دوست بودیم هیچوقت منو بدون مژه ندیده بود
منو لایک کنید لطفا بیام بخونم
نکنه طلاقت داد شوهرت//:
ی داف منو بلاکه
منم روزی ک مژه هامو برداشتم شده بودم مثه این سرطانیا😬😬😬 دیگه نزاشتم، هم غسل نداره هم خیلی اذیت بودم. الان راااااحتم
واااای از اون موقع که وارد خونه شدم نگم براتون
همسرم کلا برگااااش ریخت با یه حالت عجیب غریبی نگام میکرد و من هرلحظه از درون بیشتر داغون میشدم ، اینم بگم که وقتی تو ارایشگاه ریمو کردم اصلا خودمو تو اینه ندیدم فقط صورتمو شستم حساب کردم و از سالن زدم بیرون تو کل مسیرم عینک افتابی داشتم حتی انقد این مسآله برام مهم بود ک دلم نمیخواست حتی یه دونه اشنا منو با اون وضع ببینه
