از صب ک بیدار میشم هزارتا کار دارم. دیشب پسرم تا 4 صب از سرفه نمیتونست راحت بخابه. ساعت 8.30 بیدارشدن بچه هام. بیدارشدم صبونه خودمو شوهرم بعد برای بچه ها، خونه رو جمع کن تمیز کن ناهار بذارم ،بدوام دونبال بچه ها ک غذا بخورن، رفتیم حیاط بازی، خونمون بزرگه و تمیز کردنش سخت، خیلی خسته بودم. داداشم مغازش نزدیک ماست و مجرد. زنگ زد حال ندارم برم خونه ناهار چی داری. ناهارم کم بود دوباره گذاشتم اومد برد. خلاصه با هزار مصیبت دوتا بچه هام رو خابومدم. ناهار شوهرم اومد خوردیم، داشتم جمع میکردم پسرم کلی آورد بالا. گذاشتمش رو پای شوهرم و رو بالشت و فرش و تمیز کردم. پسرم نخابید. تا الان تابش دادم حالا دخترم بیدار شد. الان ک بیدار بشن دوباره از نو.
خداروشکر راضی ام. فقط همون نیم ساعت چرت بعداظهر خیلی بهم کمک میکرد.
قبلا ک کرونا نبود بالاخره کسی میومد من جایی میرفتم. 😭😭😭😭