خاطره زایمانم بچه عجیب ترین موجود دنیاست...می اید،مادرت میکند،عاشقت میکند،رنجی ابدی را دروجودت میکارد،تا اخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد وتمام...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست، وقتی مادر میشوی رنجی ابدی سراغت می اید، رنجی نشات گرفته از عشق..،مادر که میشوی میخواهی جهان را برای فرزندت ارام کنی،میخواهی بهترین هارا از ان او کنی،وقتی می خزد،چهاردست وپامیرود،راه میرود ومیدود،توفقط تماشایش میکنی وقلبت برایش تند میتپد..❤از دردش نفست میگیرد روحت از بیماری اش زخم میشود،مادر که میشوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود،مادر که میشوی کس دیگری میشوی کسی که وجودش پر از عشق وجنون ودیوانگی است..
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
یکی ازاقوام ماهم میخواست بایه آقای مطلقه که بچه هم داره ازدواج کنه حتی نامزد کردن اما دختره تونامزدی فهمید اصلا نمیتونه بابچه ی او آقا کناربیاد براهمین نامزدیشون بهم خورد
البته من بزرگ نمیکنم دختر کوچیکشو، خیلی دوستش دارم و دختر نازنینی هست، و بیشتر با مادربزرگ و خالشه،& ...
چون ک از دوسه سالگی پیش مامان شوهرم بوده بچه بزرگ شده روش حساسن بدون اجازه شوهرم میرن بحساب شوهرم همش براش خرید من کفریم کلافه تا حرفیم میزنم شوهرم میگه پاره تنمه الانم دوسه شبه قهریم بهم محلم نمیده اکثر اوقات جدا از هم میحابیم چ کنم خدایااا