بعد از عید قرار گذاشتیم جدا شیم از هم
خیلی دلم میگیره تو خونه حس خفگی بهم دست میده چون تو یه ساختمونم هستیم با خانواده شوهرم پایین نمیرم چون نمیخام ببینمشون آنقدر بهم بی احترامی و بدی کردن
همسرم یه پاش پایین خونم که هست حوصله نداره واقعا دارم عصبی میشم
ظهر عصبی شدم گفتم واقعا عصبیم میکنی کفت اشکال نداره تحمل کن کم مونده گفتم همین چند وقتم نمیتونم تحمل کنم
کفت اگه راحتی برو خونه بابات کفتم برات فرقی نمیکنه گفت ن
الانم تو این وضعیت نمیدونم چیکار کنم