2777
2789

من توی دانشگاه یه پسره چندین ماه دنبالم میومدو هر کلاسی که تموم می شد می دیدم پشت در کلاس وایساده و خیره خیره عاشقانه نگاهم می کرد  و از نظر من خوشتیپ و خوشگل هم بود به دوستم پیام داده بود من از ایشون خوشم اومده و می خوام باهاش دوست شم منم گفتم نه من اهل دوستی واین چیزا نیستم بعد چند وقت گفت می خوام بیام خواستگاری منم همش بهش اخم می کردم و محل نمی دادم به دوستم گفتم خانوادم از این تیپ پسرا خوششون نمیاد اما برام جالب بود هر جا می رفتم دنبالمه اخر سر هم به دوستم گفته بود می خوام با خودش صحبت کنم منم دیدم پیله ست ببینم چی میگه با کلی اضطراب توی راهروی دانشکده باهاش رو به رو شدم با اخم زیاد ازش پرسیدم می خواستین باهام حرف بزنین دیدم در کمال نا باوری گفت نه یعنی به زحمت اب گلوم و قورت دادم از خشم قرمز شده بودم چشمام گرد شده بود بعد اونهمه پیغام پسغام گفت نه عصبانی اومدم رد شد که گفت واقعیتش اره گفتم چرا گفتی نه پس ،گفت اونقدر اخم کردین ترسیدم حالا میگم بهتون گفتم خب گفت راستش من از خواهرتون خیلی خوشم اومده بهش بگین عاشقشم ،(اخه خواهرم با من هم دانشگاهی بود و بیشتر کلاس ها رو با هم برداشته بودیم) نزدیک بود از تعجب شاخ در بیارم اونقدر حرص کرده بودم یعنی چی خب به خودش میگفتی نزدیک بود همونجا سکته رو بزنم 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

آره یه پسر فوق العاده پولدار و ساده ...عاشقم بود یکی دو ما صرفا جهت آشنایی باهم با اطلاع خانواده رفت و آمد کردیم انقدر دوس داشت میگفت خونمو به نامت کنم؟

هنوز داشتیم آشنا میشدیم....صرفا چون میگفت جلوش فضای سبز و من خیلی دوس داشتم این منظره رو!

و گفتم نه در جواب خواستگاریش از ۹۳ و هنوزم مجرده....همه میگن بزرگترین اشتباه زندگیت بود اما من مرد زندگیمو دوس دارم.

آدمی که شمارو نصیحت میکنه در واقع داره با خودش تو گذشته صحبت میکنه🎭

یکی از خاستگارام، که هنوز مجرده، شمارمو نمیدونم از کجا پیدا کرده بود بهم پیام داد التماس میکردا بیا با هم فرار کنیم .منم پیامشو بردم به شوهرم نشون دادم یه دعوای شد که نگو نپرس تقریبا دو ساله از ماجرا میگذره

یبار جلوی در دبیرستان منتظر سرویس بودم یه پسره اومد از جلوم رد شد از اول ک منو دید تا اخر ک دیگه دیده نمیشدم با لبخند نگام کرد(معلول ذهنی بود طفلی)خخخ

یبارم تو محل کارم ی پسره ۱۶ ساله اومد بهم شماره داد منم پاره کرده بودم بعدا ک فهمیده بود ازم کلی کوچیکتره هر وقت میومد اخم و لاتی حرف میزد نمیدونم چرا😂بانمک بود

دیگهههههههههه نمیدونم😐 معمولا خواستگارام تا الان جواب رد از طرف اونا نداشتم و پیگیرم بودن یکیشونم از دورا دور پسره ک باشگاه داشت ب یکی از فامیلا گفته بود البته دوستشم بود ک ببین کاری میتونی بکنی دوباره باهاش حرف بزنم 😐 راست و دروغشو نمیدومم دیگه ممم ازون بنده خدا شنیدم ک تک باشگاهش بود

     بعضی دعا ها چه قشنگ ب دل ادم میشینه                      خداوندا                                                      نه انقدر پاکم ک مرا کمک کنی.                                 نه انقدر بدم ک رهایم کنی ...                                     میان این دو گم شده ام                                     هرچه تلاش کردم نتوانستم همانی باشم ک تو میخواهی                                                               خدایا رهایم نکن                                                     الهی دستم ب اسمانت نمیرسد ...                                      اما تو ک دستت ب زمین میرسد                                            بلندم کن ....                        
کی کجا میشه بگی

پسردایی دوستم بود زمان مدرسه 

هر روز کلی راه و بیخود و بی جهت میکوبید میومد دنبال دوستم بخاطر دیدن من 

تو رفت و برگشتمم مث بادیگارد پشتم میومد بدون ذره ای توجه از من 

یادمه یه دفعه داداشم اومد دنبالم و شاد و شنگول دست به دستش داداشم داشتم برمیگشتم خونه دوستم فرداش برام تعریف کرد که وسط خیابون های های گریه کرده که منو با پسر دیده

بعدشم که گذشت و من عاشق شدم و اون همچنان منتظر تا که دیگه من ازدواج کردم 

امیدوارم هرجا هست خوشبخت بشه 

بقیه داره وایسم یانه

نه دیگه منم خودم نباختم گفتم یعنی چی گفت می خوام بیام خواستگاریش منم از حرصم گفتم خانواده ی ما از این تیپ پسرا خوشش نمیاد اخه قیافش اون زمان خیلی سوسول بود در حالی که اون زمان کمتر اونجوری تیپ می زدن اونم گفت اره شما درست میگی خلاصه اونقدر حرصم گرفته بود سعی کردم خیلی کوچیکش کنم جالب بود چند روز بعد که توی دانشکده دیدمش به کل تیپش عوض شده بود سنگین و رنگین مدل موهاش ریشش لباساش همه چیزش عوض شده بود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز