بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
خنده دار ترین خاطره من که همچنان برام تازه ست مربوط میشه به 6 سال پیش همین روزا که برای اولین بار رفتم که دوست پسرم رو که الان شوهرم هست ببینم. بنره خدا در اثر یک حادثه زمین خورده بود و مجبور شده بودن سرش رو بخیه کنن. برای همین کله شو کلا تراشیده بود. خلاصه دیدار اول و سر قرار رفتم و برام رانی خرید. من هم رانی رو تکون دادم خواستم بازش کنم ازدستم افتاد. اومد رانی رو برداره تا خم شد نمی دونم چطور شد قوطی رانی با صدای وحشتناکب ترکید خورد تو شقیقه ش. شدت ضربه به حدی بود که پرت شد و با با سن خورد زمین. هنوز یادم میفته خنده امونم نمیده. مسوول انتطامات مال اومده بود تا یک ربع بیست دقیقه در رو بسته بودن اجازه ورود خروج نمی دادن. فکر میکردن سرقت مسلحانه شده. هنوز جاش رو شقیقه مونده. یه لکه قهوه ای ریز. با این حال بازم پنج سال باهم موندیم. فکر کنم قوطی که توسرش خورد عقلش پرید بیشتر منو خواست. یکسالی هست درگیر برنامه ازدواجیم و انشالله همین روزا میریم سر زندگی
مائیم که از باده بی جام خوشیم/ هرصبح منوریم و هر شام خوشیم/ گویند سرانجام ندارید شما/ مائیم که بی هیچ سرانجام خوشیم