یکیشو تعریف میکنم
یکسال پیش بود تقریبا یابیشتر خواب دیدم همه مردم نشسته بودن روی پشت بوماشون داشتن قرآن میخوندن یه حو خیلی خوفناک ولی جالبی بود من رفتم پیش مامانم گفتم چی شده مامانم گفتش آخر زمان شده بشین تو هم قرآن بخون،توی آسمون ماه و خورشید و کلی ستاره با هم بود الان یادم نیست دقیق خورشید نمیدونم بزرگتر شده بود یا دوتا بود همین قسمت هاش یادمه ولی از وقتی این خواب رو دیدم هرچندوقت یکبار یادم میوفته،بعضی خواب ها هستن که نمیشه فراموششون کرد