شلوارپلنگی🐅 اراذل و گنگسترِ شهر آمل و حومه🤣🥸🍻خب لامصب من اگ پروفمو عوض کنم ک اینجا دیگ کسی منو نمیشناسه ک🤣😒🤌🏽 والا بخدا...اصاب نداشته ی منو نداشته تر میکنن با این کاراشون وَ بنازم کاربری را که همه او را با پروفایلش میشناسند:)
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
از صدای گذر آب چنان فهمیدم ؛تندتر از آب روان عمر گران میگذرد ... زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست ... آرزویم این است ؛ آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست ...
بارونو دوست دارم هنوز 🌧🧡چون تو رو یادم میاره💑حس میکنم پیش منیوقتی که بارون میباره👫🥰بارونو دوست دارم هنوز 💓🌈بدون چتر و سرپناه😓☔وقتی که حرفای دلم 😔🙂💔جا میگیرند توی یه آه🌬🚫
من پلللنگ نیستم😂😂😫هیچ عملی ندارم❤لبامم ژل نیس سوم راهنمايي که بودم. يه معلم داشتيم که مي گفت هر انساني صورتش شبيهِ يه حيوونِ. حالا بنظرتون شما شبيهِ چه حيوني هستيد؟! هر کي براي خودش يه چيزي در مياورد. يه دوست داشتم اسمش سميه بود. کپ پنگوئن بود. هميشه هم مثل پنگوئن راه مي رفت. اما بلند شد با افتخار گفت: « من سگِ پا کوتاه هستم.» مام چيزي نگفتيم دلش بکشنه. چه اشکال داره؟ سگ نجيبِ خوبِ. بذار باشه يادمِ اون موقع بيشتريا آهو بودن. يعني به هر کي کمي رسيد چند بار پلک مي زد مي گفت من شبيهِ آهو هستم. حالا شبيهِ هر چي بودن اِلا آهو… يکيشون که کپِ بوزينه بود. يعني با بوزينه مثل گوجه اي مي موندن که از وسط له شده باشن ها اما باز رو يه پا واستاد گفت من آهو هستم😌خلاصه به ما که رسيد ما راس و حسيني صاف واستاديم گفتيم به ما مي گن شتر نمي دونم چرا کلِ کلاس ترکيد.چه کنم خو؟ اين داييمون از بچگي واس خاطرِ لبامون به ما مي گفت شتر. لب شتري، لب شتري از دهنش نمي افتاد لب شتری ک خوب بود بضی وقتام میگفت مارال شبیه شتره. معلممونم که تا اون موقع هم خودش و حفظ کرده بود پکيد از خنده.
من پلللنگ نیستم😂😂😫هیچ عملی ندارم❤لبامم ژل نیس سوم راهنمايي که بودم. يه معلم داشتيم که مي گفت هر انساني صورتش شبيهِ يه حيوونِ. حالا بنظرتون شما شبيهِ چه حيوني هستيد؟! هر کي براي خودش يه چيزي در مياورد. يه دوست داشتم اسمش سميه بود. کپ پنگوئن بود. هميشه هم مثل پنگوئن راه مي رفت. اما بلند شد با افتخار گفت: « من سگِ پا کوتاه هستم.» مام چيزي نگفتيم دلش بکشنه. چه اشکال داره؟ سگ نجيبِ خوبِ. بذار باشه يادمِ اون موقع بيشتريا آهو بودن. يعني به هر کي کمي رسيد چند بار پلک مي زد مي گفت من شبيهِ آهو هستم. حالا شبيهِ هر چي بودن اِلا آهو… يکيشون که کپِ بوزينه بود. يعني با بوزينه مثل گوجه اي مي موندن که از وسط له شده باشن ها اما باز رو يه پا واستاد گفت من آهو هستم😌خلاصه به ما که رسيد ما راس و حسيني صاف واستاديم گفتيم به ما مي گن شتر نمي دونم چرا کلِ کلاس ترکيد.چه کنم خو؟ اين داييمون از بچگي واس خاطرِ لبامون به ما مي گفت شتر. لب شتري، لب شتري از دهنش نمي افتاد لب شتری ک خوب بود بضی وقتام میگفت مارال شبیه شتره. معلممونم که تا اون موقع هم خودش و حفظ کرده بود پکيد از خنده.
از صدای گذر آب چنان فهمیدم ؛تندتر از آب روان عمر گران میگذرد ... زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست ... آرزویم این است ؛ آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست ...