خیابونای شلوغ نرو شیشتم پایین نده ماسکو دستکشم داشته باش
مرسی گلم
دلم برای شبای خونه روستایی مادربزرگم تنگ شده شبایی که رو لحاف و تشک یخ غلت میزدیم شبایی که با صدای قور قور قورباغه ها جیر جیر جیرکا خوابمون میبرد آخ که چه آرامشیییییی
والله پدر من شمالیه اونجا ویلا داره خانواده شوهرم جنوبن قرار بود یکی دو هفته بریم جنوب بعدش شمال اما از شهر و خونمون تکون نخوردیم. هیچی ارزش سلامتیو نداره هیچ چی. گروه خانوادگی داریم همونجا اعلام کردیم دید و بازدید عید نداریم همه هم موافقن.بدون رودربایستی همه اعلام کنید