من با ۵ تا جاریم تو ی کوچه زندکی میکنیم و با همشون هم خوبم (حداقل در ظاهر)
یکی از جاری هام ک فامیل دور هم میشیم بیشتر اوقات ک میخواست بره مسافرت یا سفر های زیارتی و ..... بچه هاش ک ۱۰ و ۱۲ ساله هستن رو میاورد میزاشت پیش من
بعد چن وقت پیش ب من زنگ زد ک میخوام برم کرمان الان بچه ها رو میفرستم پیشت منم گفتم عزیزم خونه نیستم دو ساعت دیگه میام یهو آنتن رفت و گوشی قطع شد (آخه رفته بودیم ی روستا) تا چن دقیقه موفق نشدم بگیرمش دوباره منم بیخیال شدم
از اون روز ب بعد ایشون شدن دشمن من همه جا چو انداخته ک آره داشتم صحبت میکردم گوشیو قطع کرده رو من
از روز همش استوری میزاره ک از آدم دورو و......بدم میاد
ب نظرتون الان من چیکار کنم 😔
زودتر
مگه پرستار بچه هاشی بگو نمی تونم مسئولیت قبول کنم
خب
هیچی مثل همیشه باش
ول کن بابا بهتر از دست بچه هاش راحت شدی مگه خونه شنا مهد کودکه
کسی نیس برا خودم نوشتم😭😭😭😭
چرا بچه هاشو قبول میکنی
خوبی از حد بگذرد نادان خیال بد کند
الان فک میکنه وظیفت بوده تو انجام ندادی
جوابشو نده
بلاکش کن بابا
حوصله داری سر اینجور چیزا ناراحت میکنی خودتو!؟
یک بار براش توضیح بده قضاوت و بزار به عهده ی خودش
بهتر شر خودش و بچه هاش کم شد
اونم برای شما کاری انجام میده؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
