سلام دوستان
منو شوهرم چندوقت ب مشکل برخوردیم خیلی جدی بود حتی من تصمیم ب طلاق داشتمکباباممنصرفمکرد...گف بذار من با پدرشوهرت حرف میزنم درست میشه...بخاطر بابامحتی دادگاهمنرفتمفقط در حد حرف بود...ولی خانواده شوهرممتوجه شدنکاسمی از طلاق آوردم...خلاصه مشکل ما بگینگیحل شد..منمتو اینمدت اصلا خونمو ترکنکردمتا تکلیفممعلوم شه بعد...ولی با خانواده شوهرمکلا قطع رابطه بودم یعنیحتی جتماسا و پیاماشونمنمیدادم خیلی ناراحت بودم...تا اینکه یکی از فامیلای شوهرم ب شوهرم خبر داد ک پشت سرتون تو فامیل حرف زیاد هست میگنزنتم داره جدا میشه!!!خیلی جا خوردیمچون فقط دوتا خانواده میدونستن ک مشکل داریم..خلاصه بعد ازکلی تحقیق رسیدیم ب جاری کوچیکم...ما ۳تا جارییم من آخریَم..خدایی جاری بزرگم دسته گلِ...ولی این دومیه مارموزِ...منم ی پیام دادم بهش ک مگه من چیکارت کرده بودم ک بلندگو دستت گرفتی جار زدی....اونم ج منو نداد شوهرشو فرستاد دم خونمون کچرا ب زنم این پیامو دادی!!خلاصه همه حتی خواهرشوهراممپشتم وایسادن حالشو گرفتن ولی برادرشوهرم اصلا قبول نمیکنه چ زنی داره!!!بماند ک هر چندماه ی بار میوفته تو زندگیِ یکی تا خرابش کنه...حتی ب مادرشوهرمم رحمنکرده ...چندبار اوقات تلخی درست کرده واسه خواهرشوهرام...خیلی خوشحالمک شوهرمجلو داداشش پشتم وایساد...ولی بنظرتون من کمنذاشتم!!؟؟؟احساس میکنمباید میرفتم جِرِش میدادم ناراحتم😔 انقدر سیاست داره گَند زده ولی پروفایلش همش یجوریه ک انگار بی گناهه...منم حرص میخوردم شوهرمگف کلا پاکش کن بذار واسه خودش چرت و پرت بذاره