پنج شنبه شب از سركار برگشتم تو خيابون عمه شوهرم ديدم خودش ديابت شديد داره بعد امده دست بده ميگم عمه جان شرمنده دستم كثيفه كرونام هست دست نميدم ناراحت شده همان شب رفته به مادر شوهرم گله كرده والا من كه دستم ميرفتم خونه مي شستم رايت خودش كرده بودم
عزیزم دیگه نمیشه ک از خونه بیرون نری آدم هزار تا کار داره میری رعایت بهداشتو میکنی بر میگردی
خیلی حاد باشه خودشون قرنطینه میکنن دیگه
و یه خبر دیگه اینگه انگار دارن کشتارگاها رو تعطیل میکنن گوشت و مرغ دیگه پیدا نمیشه
دوستان خلاصه مراقب خودتون باشین باید از خودمون شروع کنیم..تا وقتی ما مردم بیخیالی کنیم همه چیز بدتر میشه..جدی بگیریم
.بامید ریشه کن شدن بیماری
روز خوش❤❤❤❤❤
والله منم امروز نمیخواستم برم خرید شوهرم گفت بیا هرچی میخوای بگیر بااینکه براش لیست نوشتم با ترس دوتا بچه ها رو بردم نمیخواستم واقعا
ولی خوب رعایت کردیم الان هم میخوام دستگیره واینارو ضدعفونی کنم
مردها که سرکارن نمیشه بیرون لباس دربیارن آویزون کنن اونم تو آپارتمان
