2777
2789

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

این خیلی بده...من قبلا این طوری بودم...داغون میشی

میدونم ولی متاسفانه تمیتونم ترکش کنم...جدیدا سر بچمم داد میزنم😔😢

نه ماه انتظار و یک عمر نگرانی،حس ازاد دخترانه را به مهر مادری بخشیدن ،بزرگترین ایثار یک زن است...

من کارای خونه رو تند تند انجام میدم بعد ک میبینم همچیز, برق افتاده ناراحتیم یادم میره. 😄😄گاهی اوقات هم گریه میکنم هم کار میکنم اما سبک میشم .ی گوشه بشینم و غصه بخورم حس افسردگی بهم دست میده

لطفا فالو کنید این پیجو. براتون دعا میکنم زیاد. Cakes_sweets.20

سریع ب سجاده یا حرم پنا برده باخدا دعوا کرده و گریه مینماییم

بعد ب طرز عجیبی بعدش ارام.میشویم و تموم.میشه میره پی.کارش

(متاسفانه) امروزه در حوزه علمیه، دروس اخلاقیِ عملی و سیروسلوک الی الله و عرفانِ شهودی،بطورکلی ترک شده است.  (درحالیکه) آنچه (در حوزه) باید مهم باشد تربیت طلاب به تزکیه وتهذیبِ اخلاقِ عملی وعرفان شهودی است که ماراآشنابحقیقت اسلام میکندوانسانیت رابمامینمایاند.دورانی ک حقیر،نجف تحصیل میکردم نه تنها این دروس طالب نداشت بلکه منع میشد.درس اخلاق نبود،تفسیر وبیان معارف نبود،مطرود وممنوع بود،فقط جمال الدین گلپایگانی بودوبس،اوهم وقتی به نماز می آمدعبا برسرمیکشیدوازعارف بودن اوکسی خبرنداشت وگرنه اوراازنجف بیرون میکردند.بعضی از کتابفروشها که خرید و فروش کتب فلسفه را به نظر برخی مراجع حرام میدانستند کتابِ اسفارملاصدرا رابا انبر برمیداشتند تا دستشان نجس نشود! خدامیدانددرمدت اقامت درنجف،مورداصابت چه تهمتها بودیم و تحمل چه مشکلاتی نمودیم و باچه مرارتها و تلخیهای حقیقی روبرو بودیم.امید میرفت بعدانقلاب درحوزه برای تدریس اخلاقِ عملی ومعارفِ شهودی تاسیساتی نوین برپاشود آنهم نشد! بعدانقلاب، حقیر کتاب لب الباب درسیروسلوک رانوشتم(باموضوع عرفان وسیروسلوک). روزی ازحوزه آمدندوگفتندشما۲کتاب دیگربنویسیدیکی مختصرترازلب اللباب ویکی مشروحتروعمیقتر،تابرای طلاب تدریس شود، گفتم منعی نیست ولی خواندن این کتابهاتااندازه ای مفیداست ن بتمام معنا؛ آنچه جان حوزه هارا زنده میکندوروح اسلام رازنده مینمایدتدریس حکمتِ عملی وتربیت طلاب به عرفان شهودی است ک بنیاداولیه نفوس راتغییر میدهد وآنان رابه طهارت واقعی وحقیقی میکشاندواگرحوزه اینطورشود حاکمانی تربیت میشوندکه مثل دستپروردگان حقیقی رسول و حواریینِ امیرالمومنین علیهم السلام میشوندوقادرندباطهارت ونفس زکیه تاثیر بسیارعمیق درمردم کشورودنیا بگذارندوبه اسلام واقعی سوق دهند.پس ازمدتی جواب آمد که اخلاق وعرفان عملی مرز ندارد ک دسته بندی و تدریس شود!امااین جواب کامل نیس زیراهمانطورکه فقه و اصول و عربی مرزدارد،عرفانِ عملی واخلاقِ شهودی هم مرزداردوبایددنبال اهل خبره ش رفت وبدین بهانه حوزه راازین علوم خطیره ک حکم اساس وبنیان را دارندتهی وخالی نگذاشت.باذکراین مطالب علت اختفای علامه طباطباییهاووگلپایگانیهامشهودمیشودحتی بعدِانقلاب...(بخشی از کتاب روح مجرد اثرعلامه طهرانی رحمه الله)

 

😂😂😂😂یه لحظه فکر کردم شوهر منو می گی اخه اسمش حسنه 😂😂😂😂😂😂

 اگه دوست داشتی تایپیک عمل لاپراتومی بخون شاید به دردت خورد 😎خدا جونم مرسی یه دختر  ناز ویه پسر جیگر بهم دادی باباشونو نگم دیگه خودت می دونی 😄😄😄😄 😍😍😍لطفا مواظب خانواده چهار نفره ما باش 😍😍😍 😍😍من یک دختر یک همسر  یک مادرهستم   به وجود خودم افتخار می کنم 😋   من یک خانه دارم یک خانه داره شاغل عاشق کارای هنریم کارم بافته بافت عروسک  لباس وشال وکلاه☺ برا سرانجام رسیدن کارم خیلی تلاش کردم 💪کلمه نمی تونم در فرهنگ لغات زندگی من وجود نداره😎 کاری نیست که نتونم انجام بدم من یک زن هستم 😊😊😊😊خدایی سوال کردی جواب می دیم ریپلای نمی کنی یه لایک بکن 

حسن فری کیه دقیقا 

هندزفریم

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!
غر میزنم به زمین وزمان گیر میدم مخصوصا همسرم😐درنهایت میرم یه گوشه میشینم و به افق خیره میشم بعدم گش ...

من تازگیا فهمیدم غر زدن خییییییلی بده.بعد یه مدت که هی عیب و ایرادهای شوهرمو با غرغر می گفتم دیگه براش عادی شده.الان کمتر غر میزنم

هندزفریم

بله متوجه شدم 😊😊😊

 اگه دوست داشتی تایپیک عمل لاپراتومی بخون شاید به دردت خورد 😎خدا جونم مرسی یه دختر  ناز ویه پسر جیگر بهم دادی باباشونو نگم دیگه خودت می دونی 😄😄😄😄 😍😍😍لطفا مواظب خانواده چهار نفره ما باش 😍😍😍 😍😍من یک دختر یک همسر  یک مادرهستم   به وجود خودم افتخار می کنم 😋   من یک خانه دارم یک خانه داره شاغل عاشق کارای هنریم کارم بافته بافت عروسک  لباس وشال وکلاه☺ برا سرانجام رسیدن کارم خیلی تلاش کردم 💪کلمه نمی تونم در فرهنگ لغات زندگی من وجود نداره😎 کاری نیست که نتونم انجام بدم من یک زن هستم 😊😊😊😊خدایی سوال کردی جواب می دیم ریپلای نمی کنی یه لایک بکن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792