من و همسرم همو میخواستیم و عقد کردیم خانواده شوهرم از همون اول خودشونو کشیدن کنار خیلی تنها بودیم ولی دوتاییمون کار میکردیم . یکی از خاله ها تو تاکسی بودیم و تو عقدم بود برگشت تو چشمام نگاه کرد گفت تا عروسی کردی تندی بچه نیاریا بچه گدا چه به بچه ، بچه خرج داره. یه چیزی تو همین مایه ها گفت . و من الان ۷ سال از اون روز میگذره و قلبم درد میگیره از یاد آوریش . چون خانوادم و خانواده شوهرم پشتمون نبودن از صفر شروع کردیم فکر میکردن قرار تا اخر عمر بی پول بمونیم
پدرم خيلي واضح بهم گفت تو هيچي نميشي تو زندگيت چون ازاد قبول شدي بخاطر همين دارم جون ميكنم و براي ز ...
چه خوب من هر کسی ازم انتقاد کنه آدم بدتری میشم،من با تشویق و مهربونی و زبون نرم خوب میشم پیشرفت میکنم الان دوست دارم بدترین و زشترین آدم جهان باشم از بس ازم انتقاد کرده بدمو گفته
بعضیا هرحرفی دلشون بخواد میزنن ولی اصلا فکر نمیکنن با طرفشون چکار میکنن شایدم از قصد میزنن تا عقده هاشونو خالی کنن، بعد از فوت پدره عزیزم خیلی حرفا پشت سر خانوادمون زدن که کاملا اشتباه بود ولی ذهنیاتشونو بما و دیگرون میگفتن، خدا ازشون نگذره و سرشون بیاره از ته دلم میگم