دوست جونیا حس قشنگیه وقتی حس میکنی یه فندوق تو وجودته شیطونکا
من تا ماه اخر دست و دلم نمیرفت ساک بیمارستانش رو ببندم که اخر دلم افتاد و بستم و دو روز بعدش هم بستری شدم همین بستم گفتم الان که وضع حمل کنم و خندیدم و به قول مادرم مهره میشه مروارید هی نگو سرت میاد اومد 🤣
خب وسایل مورد نیاز خودم اول
یه روسری و لباس جینگول برای مرخصی
شکم بندم دمپایی راحتی و لباس زیر راحت پوشک و
فلاکس کوچیک و خرما و چای تی بک و نسکافه و دوتا بسته ژله آماده بزرگ و آبمیوه و قاشق و لیوان و چنگال و چاقو و نبات و شکلات و آبنبات وساقه طلایی و آب معدنی مشما فریز و دسته دار هم گذاشتم قیچی و گیره و چسب هم با دارو ها گذاشتم
مدارک تمام آزمایش ها بیمه ها و دفترچه و نامه دکتر و شناسنامه و شارژر
قران و تربت و آب زمزم برای جوجه امون
پتوش پوشکش و لباس دکمه دار و بلوز و شلوار بزرگ براش بردم دارحت باشه فشار بهش نیاد جوراب و دستکش و کلاه ازقبل همرو شسته بودم تمیز و اتو کردم براش هیچ عطری نه بزنید نه همراه بزنه نه بیارید چون حساس هستن
دستمال مرطوب و دستمال توالت و روکش توالت فرنگی و کرم زینک اکساید مسکن نوافن و شیاف و قرص راینتیدین برای خودم و شربت کولیک و بی بی کر برای جوجه رنگیم و یه جغجغه
یه ملحفه برای خودم گذاشتم و بستم وقتی هم بستری اورژانسی شدم وسایل تو اتاق بود و همسرم بدون هیچ اذیتی همرو آورد و گذاشت تو اتاق و منتظرمون شد
بچه ها من برای یک هفته غذا پختم گذاشتم فریزر و مادرم فقط داغ کردن نخواستم کسی اذیت بشه
مواد سوپ رو کنسروی کردم برا خودم گذاشتم تو یخچال و مادر میکس و گرم میکردن میخوردم
کاچی هم خیلی خوبه پودرش از عطاری خریده بودم باروغن و ارد برنج درست میشه و داغ بخورید سر حالتون میاره
خداروشکر نی نی هم میخوابید و اذیتی نداشت تا اینکه زردی گرفت و پست بعد ان شاا... درمورد زردی نوزاد میذارم شاید به درد کسی بخوره
شبت دلتون پراز آرامش و برکت عشق الهی