باکره بودم اما خون نداشتم. سنمم کم بود میترسیدم به مامانم بگم حرفمو باور نکنه. عقلمم نمیرسید خودم دکتر برم . البته به شوهرم گفتم بریم دکتر اما گفت نمیخواد. الان بعد ده سال مبگه مامانتم میدونسته و کلا نقشتون بود بندازنت به من..
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تازه خودم ترسیدم اولش ولی همسرم گفت طبیعیه. خیلیا ارتجاعین و خونریزی ندارن
الان ده ساله با همیم. تا حالا بحثی پیش نیومده درباره ش
تا دیروز میگفتن هر کی ما رو دوست نداره جمع کنه از ایران برهحالا میگن هرکی حتی اگه ما رو دوست نداره بیاد رأی بدهعجیبتر اینکه میگن اونایی که ما رو دوست ندارن بیان به اونایی که ما رو دوست دارن رأی بدنامروز شرکت در انتخابات رو حاصل بصیرت تو میدانندو فردا اوضاع بد کشور را که خودشان ایجاد میکنند را حاصل انتخاب بد تو میدانند!!!!!