من خونه بابام خیلی قرتی پرتی بودم خوب میدونین که خونه بابا 24 ساعت پول در اختیاره کار هم میکردم الان خوب شوهرم یه پولی میده به هزار کار میزنم
امشب می‌گفت تو اونجوری بودی میگم خوب خونه بابام مانتو میخریدم یک میلیون کفش میخریدم فلان قیمت اصلا کاری به قیمتش ندارم همیشه پول بود نه مثل توکه با اینکه وضعت خوبه باید با التماس پول بدی کارمم که نذاشتی ادامه بدم خلاصه از سرشب به بهونه گریه اومدم تو اتاق اونم نیمد سراغم اینقدر گریه کردم الان باز پاشدم
با خودش برو لباس بخر
مگ باهم نرفتیدخرید
بگو پولو رد کن بیاد از اون موقع جذاب تر میشم 😡😡
وای خدا این مردا واقعا یه چیزیشون شده
گریه چرا عزیزم
اول که من نمیفهمم چجور اجازه میدین شوهراتون واسه حریم شخصی خودتون و حق تحصیل و کار و .. تصمیم بگیرند
دوما بعد از این حرفش باید دستشو میگرفتی میبردی خرید میگفتی امشب تو هرچی بپسندی میخرم و میپوشم و کیلو کیلو لباس میخریدی
چه پرروه
ببین دهنشو سرویس کن با خرجات
شاید شما توقعت کم شده یا نه؟ به خودت برس همیشه فکر جیب شوهرتو نکن
مگه لباست چه جوریه ؟
خوشبحالت که خونه بابات پول زیر دستت بوده
حالا که اینجوره تو هم خرید کن به خودت برس
بخدا فردا نوبت هاشور ابرو داشتم گفت پول ندارم منم کنسل کردم میگم من خونه بابام پول ندارم نمی‌فهمیدم چیه
نه بهونه میگیره راستش من اینقدر لباس دارم که همه عین مزون ازم قرض میکنم اما دیگه سایزم نیست من سایزم ۳۸ یا۴۰ بود اما الان ۴۶ امر
اصلا امروز از صبح مامانش پرش کرده بود گیر داد بمن
