واقعا چرا؟مثلا تو این چن وقته انقدر بعضیا از بدیای بچه داشتن گفتن ک واقعا میترسم دیگ،وای بچه بیاری شوهرت ازت دور میشه،بچه ک بیاد خونه زندگیت داغون میشه،دیگ مسافرت تعطیل،خوابیدن تعطیل،عشق تعطیل،مهمونی تعطیل،دیگ نمیتونی ب خودت برسی،عصبی میشی و............خیلی چیزای دیگ خب یه سری چیزاشو قبول دارم بالاخره مسولیت سنگینیه،اما اینهمه نا امیدی و انرژی منفی چرا اخه اونایی ک بچه دارن بیان بگن ایا واقعا ب این کارا نمیرسن؟یعنی از شوهراتون دور شدید؟دیگ مثل اول نمیتونید ب خودتون برسید؟
بچه که هیچی. تقریبا من متقاعد شدم شوهر یعنی بدبختی😐
نه هیچ وقت مثل قبل نمیشه مگه اینکه پول داشته باشی یکی هفته ای خونتو تمیز کنه با یه پرستار بچه
آره خب بعد بچه خیلی چیزا تغییر میکنه
نه گوش نده ازدواج دقیق باشه خیلی هم شیرینه در عین حال ک مسئولیت گردنته .
بچه داری هم همینه در عین سختی صد در صد شیرینه مطمئنم .بچه ندارم ولی فقط ب شیرینیش فکر میکنم زن و شوهری ک همو واقعا دوست داشته باشن بچه واسشون نقطه عطف هست ن بهانه برا دوری .
گوش نکن عزیزم با انرژی زیاد پیش برو ب سوی بهترین ها هرچی نق بزنی خودت بیشتر اذیت میشی قوی باشی همه چی شیرین تره واقعا
اگه عاشق بچه ای تردید نکن تو بچه دار شدنت خیلی هم مادر بودن شیرینه شاید حالا یکی دوسال اول ی کم سخت بگذره وگرنه دیگه اونطوری هام ک میگن نیست زن خونه ذاتش مرتب باشه و مدیریتش خوب باشه هیچ خللی ب زندگیش نمیرسه
واقعا یعنی اینجوریه!البته من خودم اوایل ازدواج خونمون رو ب روی خونه جاریم بود و اون تازه بچه دار شده بود ب همه چیش میرسید خیلی کم پیش میومد خونش درب و داغون باشه خیلیم از بچه دار شدنش راضیه و ب من همش میگ اگ میدونستم انقد بچه ب زندگیم شیرینی میبخشه همون اول بچه میاوردم نذار دیربشه حوصلت بره و من واقعا بین این انرژی مثبت و منفی بقیه موندم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
