2777
2789

واقعیت این هست که همسرم نمیره,

مادر همسرم آدم خوبی نیست,چند هفته پیش همسرم تنها رفته بود سر بزنه بهشون هر چی دلش خواسته بود و دور از انصاف و واقعیت بود به همسرم گفته بود,همسرم هم جوابش رو داده بود ,که این حرف رو اینجا زدی ,جایی دیگه نشنوم تکرار کنیم ,یه توضیح بدم که همسرم تقریبا ۱۰سال براشون کار کرده بود,یه سال بعد از ازدواجمون آنقدر اذیت کردند,که همسرم مجبور شد کارش رو جدا کنه و بدون اینکه ریالی ازشون چیزی بگیره جدا شد,فقط رهن خونه مون رو داشتیم که کرد سرمایه وخداروشکر صاحب همه چیز شدیم ولی اونا هر چیزی داشتند رو کم کم از دست دادند,البته یه پسر دارند که اون همه چیز رو نابود کرد,خلاصه الان که ما همه چیز داریم ,برگشته به همسرم گفته تو قبل از اینکه جدا بشی ,بار خودت رو بسته بودی درصورتی که دور از واقعیت هست اگه کمک خانواده خودم نبود که قرض به همسرم دادند و برگردوندیم,نمی تونستیم پیشرفت کنیم,حالا بعد از این چیزایی که گفتم و خیلی چیزایی که نمیشه ریزش رو اینجا بگم ,به نظرتون من چی کار کنم,برم حتما یه چیزی میگم من ناراحت بشم,البته همیشه ظاهر رو حفظ میکنه ولی دوبار آخری که رفتم خونه شون تیکه زیاد انداخته منم اهل جواب دادن نیستم,حالا موندم برم یا نرم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

موندم چی کار کنم,باور کنید اون سالی که دوبار روز مادر شد یکی فروردین ,یکی دیگه اسفند  من هر دو بارش رفتم و پول بردم براش,همسرم هم اجبار نمی کنه,خودم میگه ملدره چشم امید داره,ولی شورش رو درآورده

نرو بابا دوس داری با اعصابت بازی کنه  شاه بخشیده حالا شاه قلی نمیبخشه


راست میگی ,وبا خودم میگم مادر و فرزندی هست ,بعدا دوباره باهم خوب میشن ,من این وسط بده نشم,چند باری پیش اومده,تو حساب و کتاب پولمون رو خوردن ولی همسرم تا حالا چیزی بهشون نمیگفت ولی ای بار جواب داد بهشون 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792