سلام بچه ها خوبین .من روزشنبه شب باشوهرم دعوامون شدبخدا خودش شروع کردقبلش داشتیم میگفتیم میخندیدیم یدفعه دیونه شدسریه سوسک شروع کردبه من فحش دادن.من خیلی بهم برخوردو گرون تموم شدبشین باهمه چیش بسازاونوقت اینجوری کوچیکت کنه.منم گفتم فردامن زنگ میزنم به مامانت تکلیفموروشن میکنم.فرداش زنگ زدم مادرشوهرم هرچی ازدهنش دراومدبهم گفت من باباومامانم به شوهرم پول قرض دادن نتونسته بعدچندماه بده مادرش میگفت توازخونه پول میبری برای مامانت.توهمه سرمایه رضاروبه باددادی.درحالی که من اصلاازوامهایی که رضا میگرفت خبرنداشتم تازه خبردارشدم.من توروبیچاره میکنم روزگارتوسیاه میکنم وازاین چیزا.بعدرفته به رضا گفته زن توایناروبمن گفته وبه من فحش داده