بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عصبي بشم ظرف ميشورم حسابي با خونه رو مرتب ميکنم ،ديگه منم مثل شما بهم حرف بزنن بخوام جواب بدم تپش قلب ميگيرم وصدام ميلرزه شايدم اشکام جمع بشه حالمم بهم ميخوره از اين رفتارم خيلي بچه گانس کاريشم نميتونم بکنم
چندتا از اخلاقای گندی ک دارم اینه ک وقتی نوشابه یا دلستر تو یخچال باشه سر میکشم حال ندارم بریزم تو ل ...
منم دستامو خیلی میشورم اونم با اب گرم، پارسال هرکی میدید میگفت دستات سوخته؟؟ دیگه انقد گفتن روری چندبار کرم میزنم ولی هنوز خیلی میشورم مخصوصا غذا درست کردنی، دستم به هرچی غیر از موادغذایی بخوره با مایع میشورم، از دسشویی هم میام دوبار تو روشویی دستمو میشورم یه بارم تو ظرفشویی🙁🙁
اگه بشر این اصل رو رعایت کنه قطعا دنیا جای قشنگ تری میشه:وقتی از اعماق وجودت احساس میکنی زندگیت رو نکبت فرا گرفته بچه دار نشو! 😒ظلمِ ظالم، جورِ صیاد، آشیانم داده بر باد... ای خدا، ای فلک، ای طبیعت... شام تاریکِ مارا سحر کن... 🤲😢😞😞😞مشغول قتلعام روزها هستم!💔ما دهه شصتیا تو زندگی ازهرچی میترسیدیم سرمون اومد، از هرچی نمیترسیدیم هم سرمون اومد، یه سری چیزای متفرقه هم بود اونا هم سرمون اومد، یه سری چیزا هم اصلا مربوط به ما نبود ولی سرمون اومد، یه چیزایی حتی وجود خارجی نداشت ولی اونا هم سرمون اومد، لامصب معلوم نیس کله ست یا میدان مغناطیسی😒😒😒 کاش من حسنی بودم و توی دِه شلمرود، تک و تنهابودم، و عین خیالمم نبود که نه قلقلی نه فلفلی نه مرغ زرد کاکلی هیچکس باهام رفیق نیست، و تنها دغدغه ام این بود که تنها روی سه پایه، بنشینم توی سایه☹️☹️ من به فکرِ خستگی های پَرِ پرنده هام، تو بزن تبر بزن... من به فکرِ غربتِ مسافرام، آخرین ضربه رو محکمتر بزن🍁🍃اون درختِ سربلندِ پُرغرور، که سرش داره به خورشید میرسه منم منم، اون درختِ تن سپرده به تبر که واسه پرنده ها دلواپسه منم منم، من صدای سبزِ خاکِ سُربی ام، صدایی که خنجرش رو به خداست، صدایی که توی بُهتِ شبِ دشت، نعره ای نیست ولی اوجِ یک صداست🌳🍃🍃سنگ است که میزند به سینه هرکس فقط برای خود😔 بیزارم از این خلقِ دورنگ و از ناکسان و هرکسی😒