من یه خواستگار غريب داشتم
اینم بگم ما کلا دختر به غريب نمیدیم بعد زنگ زدن طرف پسر خوب و خانواده دار ایی هم بود
اما بابام گفت غريب نه و ردش کرد و گفت بچه هس میخواد درس شو بخونه
بعد یه سال بعد
پسره با مادرش و اومدن در خونه مامانم گفت یه ساله ازدواج کرده
خیلی دلم به حال پسره سوخت