من دیشب حالتی شبیه به مرگ رو در خواب تجربه کردم شنیدم که میگن اگر زنده باشی به هیچ عنوان نمیتونی خواب خودت رو از بیرون کالبدت ببینی مگر اینکه مرده باشی تا خودت رو از بیرون ببینی برای من دیشب اتفاق افتاد خودم رو دیذم که یک انرژیه خیلی خیلی زیاد که اصلا قابل تحمل بدم من نبود بهم فشار اورد وقتی نتونستم تحمل کن چیزی از پشت گردنم با سرعت خارج شد اونجا حس سبکی پیدا کردم برای اولین بار از بالا کالبد خودم رو دیدم همه جا تاریک بود حتی اتاق اما این از تاریکیه هوا نبود انقدر یه مه غلیط سیاه رنگ دورم رو گرفته بود حس سبکی پیدا کردم یک حس خیلی شاد اونجا فهمیدم مردم که تونستم کالبدم رو ببینم از بالا اون موقع یک انرژی منو به سمت اون هاله ی گرد سیاه کشید اولین باری بود احساس ضعف کردم نتونستم کاری کنم اون فشار داشت منو با خودش میبرد من یک لحظه فهمیدم مردم همونجا بی اختیار با بغض دادم زدم یاااااا حسینننن یااااا حسین دیدم که خودم که نزدیک سقف بودم با سرعت زیادی وارد بدنم شدم و همون لحظه ی وارد شدن من از خواب پریدم ایا من مرگ لحظه ای رو تجربه کردم؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
نه گاهی روح از بدن جدا میشه بعضیا به صورت ارادی هم بلدن این کارو انجام بدن
بنظر خودت چیشد که اینجوری شدی؟
با کمال احترامی که برا همتون قائلم ولی باید بگم که هیچ خوشم نمیاد کسی تو تاپیکام نمک بازی دربیاره اگه سوالی میپرسم، جوابمم میخوام همین و بس. _تیکه بامزه نندازین لطفا دوستای عزیزم_ مرسی بوووس😘
حتماااااااا بخونید💕💕💜💜دو تا بچه بودن توی شکم مادر.اولی میگه تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ دومی: آره حتما. یه جایی هست که میتونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم. اولی: امکان نداره. ما با جفت تعذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده. دومی: شاید مادرمونم ببینیم. ولی مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش؟ دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی.مثل دنياي امروز ما و خدايي كه همين نزديكيست.😍
اما من خواب نبودم خودم رو بالای سرم دیدم من خیلی در مورد عالم بعد از مرگ تحقیق کردم چیزی که دیدم منو ...
در این مورد اطلاعی ندارم اما حس میکنم چون زیادم درگیرش بودی خواب بود ولی بازم تحقیق کن شب تاپیک بزن اون موقع راحتتر راهنماییت میکنن بعضی بچه ها اطلاعات خوبی دارن
من به بزرگی خدا ایمان دارم اون همیشه کنارمه هیچ وقت منو تنها نذاشته... ازش ممنونم🧡
نه گاهی روح از بدن جدا میشه بعضیا به صورت ارادی هم بلدن این کارو انجام بدن بنظر خودت چیشد که ...
اولش انگار تمام انرژی های عالم رو گرفتن و به بدنم زدن انگار از استانه تحمل من بیشتر بود اینجا بود که حس کردم چیزی از پشت گردنم بیرون رفت اونجا من خودم رو از بالا دیدم چون خیلی راجع به مرگمیدونستم دیدم که یک تونس سیاه رنگ ظاهر شد اما هوا تاریک نبود این مه غلیظ دورم بود اونجا حس کردم مردم یک انرژی زیادی منو به سمت اون تونل کشید من داشتم وارد اون تونل میشدم اونجا انگار فهمیدم مردم بی اختیار چند بار گفتم یا حسین وقتی صدا زدم دیدم که چیزی وارد بدنم شد و من همون لحظه بیدار شدم اما حس خیلی شیرینی بود خیلی سبک بودم بعدش
اولش انگار تمام انرژی های عالم رو گرفتن و به بدنم زدن انگار از استانه تحمل من بیشتر بود اینجا بود که ...
بنظرم مرگ لحظه ای بوده عزیزم
با کمال احترامی که برا همتون قائلم ولی باید بگم که هیچ خوشم نمیاد کسی تو تاپیکام نمک بازی دربیاره اگه سوالی میپرسم، جوابمم میخوام همین و بس. _تیکه بامزه نندازین لطفا دوستای عزیزم_ مرسی بوووس😘
بله همین دیشب اتفاق افتاد و من سر در گمم ایا مرگ بوده یا خواب من خیلی از مرگ میترسم خیلی زیاد خیلی ...
منم خیلی میترسم ولی حرفات باعث شد کمتر بترسم
با کمال احترامی که برا همتون قائلم ولی باید بگم که هیچ خوشم نمیاد کسی تو تاپیکام نمک بازی دربیاره اگه سوالی میپرسم، جوابمم میخوام همین و بس. _تیکه بامزه نندازین لطفا دوستای عزیزم_ مرسی بوووس😘
قبل از حس کردم این لحظه همیشه از لحظه مرگمم میترسیدم اما به قدری شیرین بود اصلا نمیترسم از مرگ وقتی فهمیدم دارم میرم دلم تنگ شد برای همه چیز برای خانوادم نمیخواستم برم میدونم که خدا دید نمیخوام برم وقتی با بغض چند بار یاحسین گفتم دیدم خودم که از بالا نگه میکردم و اون انرژی منو داشت با خودش میبرد با سرعت خیلی زیادی وارد بدنم شد و همون لحظه من بیدار شدم
قبل از حس کردم این لحظه همیشه از لحظه مرگمم میترسیدم اما به قدری شیرین بود اصلا نمیترسم از مرگ وقتی ...
عزیز دلمممم بعدش که بیدار شدی چه حسی داشتی؟
با کمال احترامی که برا همتون قائلم ولی باید بگم که هیچ خوشم نمیاد کسی تو تاپیکام نمک بازی دربیاره اگه سوالی میپرسم، جوابمم میخوام همین و بس. _تیکه بامزه نندازین لطفا دوستای عزیزم_ مرسی بوووس😘
با کمال احترامی که برا همتون قائلم ولی باید بگم که هیچ خوشم نمیاد کسی تو تاپیکام نمک بازی دربیاره اگه سوالی میپرسم، جوابمم میخوام همین و بس. _تیکه بامزه نندازین لطفا دوستای عزیزم_ مرسی بوووس😘