2777
2789
عنوان

از عروسیتون راضی بودید؟

427 بازدید | 19 پست

سلام من 25سالمه و 1 ساله که ازدواج کردم 

از روز عروسیم خیلی ناراحتم حتی خیلی وقتا خوابشو میبینم تا یه مدتم که هرجا عکس عروسیو مراسم عروسی میدیدم حالم بد میشد 

آخه ما شب قبل عروسی خوابمون نمیبردو همسرمم معلموم بود استرس داره سر عکاسیم که من انقدر اون روزا استرس داشتم که آخراش حالم بد شد (پنیک شدم)

تا سر سفره یکم بهتر شدم 

واسه دیجی آخر شبم کلیییی هزینه کردیم ولی افتضااااااااح بود خودمم که ازشدت پنیکه خواب آور مجبور شدم بخورم و صورتم تو عکسا معلومه خستس

ولی خوب خیلی سعی کردم ظاهرو حفظ کنم   

تنها چیزایی که خوب بود تالارم بود و آرایشم و لباسم بود ولی حالم که اصل کاره بد شد 

نمیدونم چیکار کنم که حسش واسم جبران شه احساس میکنم این یه باخت بود واسم چیزی که فقط یه باره اینجوری شد  

شمام از روز عروسیتون ناراضی بودید؟

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم ناراضی بودم ولی الان که فکر میکنم میگم چه فکر احمقانه ای داشتم مهم زندگیمه انقدر آدما دور و اطرافم هستن که بهترین عقد و عروسی رو داشتن و بدترین زندگی و جدا شدن مهم زندگیه

من همون اولش که ساعت هفت صبح باید ارایشگاه میبودم حالم بد شد ضربان قلبم رو هزار بود از قلبم صدای بد میومد   رفتم بیمارستان  دو تا امپول قوی زدن با سرم   ارایشگرم مدام زنگ میزد پس کجا موندییییی   از زور امپولا سرپا بودم

sweetheart یعنی عزیز دل  عزیزم  

منم راضی نبودم . به دلیل مشکلات مالی شوهرم مجبور شدم لباسی که دلم میخواست را برندارم و یه لباس دیگه بگیرم . آتلیه هم از این دوزاری ها بود و عکاسه ناخن هاش نگین داشت گیر کرد تو موهام و بهم ریختشون😭

بخاطر عقیده همسرم و خانوادش نشد بریم کلاس رقص . 

و...

برای بچه دار شدنم یه صلوات بفرستید . التماس دعا

چند سال دیگه که بچه دار بشی این قدر درگیر بچه و رسیدگی به بچه میشی که اصلا فراموش میکنی که شب عروسی چی بوده و چی گذشته

منم شب عروسیم خیلی افتضاح بود از همه لحاظ تا چند سال هم یادش که میافتادم کلی ناراحت می شدم و بغض می کردم ولی الان این قدر تو زندگی مشغله فکری دارم که خیلی از چیزها دیگه برام ارزش فکر کردن نداره

طعنه بر خواری من ای گل بی خار مزن/ من به پای تو نشستم که چنین خوار شدم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز