من تاسوعا رفته بودم امامزاده زنه نزاشت گفت بدحجابی
دلم شکست
دیگه نرفتم .شوهرم رفت بهش گفت ب شما ربط نداره گفت زنتو جم کن بعد شوهرم دستمو گرفت گفت بیا از طرف اقایون برو جیغ و داد زد سر شوهرم هنگ کردیم دیگه ب شوهرم با بغض گفتم نمیرم برگردیم .بهش گفتم خدا جوابتو بده