با این خواهرشوهر نمک نشناسم چجوری رفتار کنم تو رو خد ا همه بیاین

مادرشوهرم ب رحمت خدا رفته من طبقه بالام شوهرم تازه مغازه زده با سرمایه کم پدرشوهرم ازم خواست که چون شوهرم تنهاس برم دکتر رژیم واسه پسر بگیرم با اینکه دخترم سه سالشه واسه همین اونروز که دکتر میرفتم بهم گفت پول داری منم گفتم اره ازش نگرفتم خواهرشوهرمم بود اتفاقی دیدم تاپیک زده که پدرم هوای عروسشو داره و اونو دوس داره بهش گفته پول داری و...عروسمون باهامون بده خونه ویلایی و طلا و لباس میخره راه براه ولی بچه ها به جون بچم 300گرم طلا داشتم که الان فقط صدش مونده برا ماشین شوهرم و مسافرت و...طلاهامو هر وقت شوهرم لازم داشته فروختم درامدمون شاید ماهی دو تومن باشه  اون شوهرش مهندسه ماهی ده تومن یه واحد تو بالا شهر دارن به قول خودش نیم کیلو طلا هم داره ان شالله خدا صد برابرشو بهش بده اونوقت هر روز صبح میاد اینجا تا شب من با این وضعم باید پذیراییش کنم و حتما باید بهش محبت هم بکنم چون حساسه برم رو بندازم پدرشوهرم که کرایه ماشینشو بده و...این همه خوبی بخدا تاپیکو که دیدم دل درد پریودی گرفتم وای خدا همون شب که تاپیک و زده بود براش کباب درست کرده بودم موهاشو شانه کرده بودم انقد نمک نشناس دیروز اومد رفتم خونه مادرم حالا فردا میاد نمیشه که خودمو ازش قایم کنم به نظرتون چیکار کنم چی بهش بگم به خواهرشوهر کوچیکم گفتم گفت اون پشت سر همه غیبت میکنه حتی به خواهربزرگمم رحم نمیکنی پیش شوهرخواهرش غیبت خواهرشو میکنه الا در استانه جدایین تو خیلی خوب بودی با هممون و....ولی  دلم اروم نمیشه