بعده سی سال بالاخره ی مورد مثلا تحصیلکرده و کارمند و با خانواده و خلاصه با همه ی کمالات اومد نامزد کردم البته دوماه پیش،امشب اومد حرفایی زد ک بی نهایت خورد تو ذوقمون و کاملا پشیمون شدم،موندم چکار کنم؟!دوست داشتم حلقه رو دربیارم پرت کنم جلوش و بگم برو بیرون،از اونطرف همه اقوام و آشنایان دارن از حسادت این پیوند میترکن،خانواده مم خیلی صبوری کردن امشب ولی خیلی ناراحتن ،تحمل دیدن ناراحتیشون رو ندارم،اونام میگن جلو مردم خوبیت نداره دوماه نشده بهم بزنیمش،چ کنم؟!؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اقایون لطف کنید منو به هیییییییییییچ وجه ریپلای نکنین .اصلا از وارد کل کل شدن با اقایون خوشم نمیاد .این به این معنا نیست که با حضور کاربرای مرد مشکل دارم بلکه به این معناست دلم نمیخواد با بیشعوراشون دهن ب دهن بذارم .من خودم کاربرای مرد مودب رو ریپلای میکنم و تو تاپیکاشون هم شرکت میکنم توضیح دادم که دیگه کسی سوال نکنه ممنون ❤.خانما اگه یه پسر چشم ابی قد بلند خوشگل دیدین اون شوور منه گم شده بدینش بهم 😎😎😎