سلام عزیزان
هیچ وقت فکر نمیکردم بیام اینجا و این چیزارو من بنویسم...هیچ وقت تو زندگی نگید غیر ممکنه...
من یه دوست پسر رسمی دارم.یعنی خانوادمون درجریانن...جای مناسبی آشنا شدیم....و سال ها طول کشید تا من قبول کردم باهاش دوست شم چون دیدگاهم بهش خوب نبود ولی کمی بعدار عوض شد نظرم بهش...
ازون موقع ۳سالی میگذره...تو این مدت بااینکه تو دوشهر متفاوت بودیم ولی مدام در ارتباط بودیم و ساعت ها تصویری حرف زدیم
انگار روحمون باهم بوده و جسممون نه...من بهش خیلی کمک کردم تا روزای سختشو تو دانشگاه جدیدش گذروند...و الان درست وقتی که همه چیز برا آینده داره میفته رو مسیرش و قرار بو بزودی عقد کنیم ... بهم گفت که چند روز پیش با یه همکلاسیمون رفته بیرون...یه چیز شبیه به قرار...انقدر اذیت شدم که حتی نمیتونم به کسی بگم...اخه چطور بگم کسی که ۴ سال یکطرفه دوسم داشت الان اومده یهویی رفته با یکی دیگه قرار...
الان یه عالمه عذر خواهی کرد ازم...ولی اعتمادم بهش نابود شد نابود...اون حسی که بهش داشتم...اونهمه اعتماد...
چیکار کنم من بیچاره
اونهمه سال ...اونهمه انرژی...اونهمه احساس...
کمک کنیو