بچه ها،من یه جاری دوبهم زن داشتم که بین همه خانواده روبهم زد،بعدمن باخواهرشوهرم صمیمی بودیم،همیشه باهمیم خداروشکر،هرجامیرفتیم خواهرشوهرمودخترش هی استوری میذاشتن تاحرصشودر بیارن،ولی من نمیذاشتم چون اهل این نیستم کسیواذییت کنم،من باخواهرزاده شوهرم خیلی خوبیم همه جامیریم،بعدچندمدت دوباره سروکله جاری پیداشده،عصری خواهرزاده شوهرم اومد کلی غیبت جاریمو کرد،ولی امشب متوجه شدم باهاش درارتباطه،جوری که یه چالش برا اون فرستاده ولی بامن که اینهمه صمیمی بود،نه،خیلی دلخورم ازش،فک میکنم داره منوبازی میده،الان خیلی اعصابم بهم ریخته،اگه راه حلی دارین،یاذکری برای ارامشم بگین،اینکه چطور نسبت بهشون بیخیالبشم
من این روشو درپیش گرفتم عزیزم به خانواده ی همسرم خیلی احترام میذارم محبتم میکنم ولی زیاد صمیمی نمیشم وخیلی راضیم با اینکه خیلی پر جمعیتن جواب گرفتم بی حاشیه ام شکر خدا.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خودمم نمیدونم چرا،ازوقتی جاری اومده،خیلی درگیرخانواده شوهرمم،روح وروانم بهم ریخته
سعی کن همیشه یکجور باشی باهاشون ک اگه یروز باهات بودن و یروز بر علیه ت،عین خیالتم نباشه.
برای ارامش یک صدقه بزار،تا صبح آرومی
درکل خیلی مراقب زبونت باش،چون خواهرشورتون به یک اندازه جفتتونو میبینه چون که شما وجاریتون هم خون اونا نیستین و ب سرعتی میتونه دربرابرتون جبهه بگیره،توقع نداشته باش اونو کلا کنار بزارن چون یک تیکه از وجودشون ( برادرشون)وصله به ا ون