2777
2789
عنوان

نام رمان:عشق دانشگاهی

236 بازدید | 6 پست

پارت اول

به طرف اتاق ترانه میروم و محکم می کوبم به در:

~ترانه بیا دیرمون شد

صدای ترانه امد:

~باشه الان میام.

پایین رفتم و رو مبل نشستم .چند دقیقه شد دیدم ترانه تشریف شو نیاورد.سوییچ و تو دستم فشاردادن و به طرف در رفتم و در همون هین داد زدم:

~پس من می رم سوار ماشین میشم تا تو بیای.

~باشه،باشه

در را باز میکنم.وارد خیابون میشم و به طرف ماشینم راه میرفتم .سوییچ را داخل قفل ماشین می ذارم و می‌چرخونم .سوار ماشین میشم.بعد از 10دقیقه ترانه تشریف خرش میاره .با مسخره گی میگم:

~وا ترانه جون چرا زود امدی می ذاشتی چند ساعت دیگه تشریف میووردی .

با اخم میگه:

~زر نزن راه بیوفت.

عجب پرویی .

بدون حرفی میرونم طرف دانشگاه.

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز