2777
2789

دلت ب اون مستی عادت کرده 

خالصشو‌ بده بهش بخوره دیگه سختت نمیشه

ي تيرماهي خونگررررم،فوق ليسانس معماري دارم👷🏼‍♀️👷🏼‍♀️ي دفتر فني مهندسي هم دارم ك بيشتر وقتم اونجا ميگذره👩🏼‍💻👩🏼‍💻👩🏼‍💻همه آدما رو دوس دارممم چون همه لايق مهربوني و احترامن♥️♥️♥️خيلي مودب هستم و احترام گذاشتن به بقيه آدما واسم خيلي مهمه،جنبه شوخيم خيلي بالاست و خيلي دير عصباني ميشم،اما زماني ك كسي ب شخصيت خودم يا حتي جلوي من ب شخصيت كسي ديگه توهين كنه ب شدت عصباني ميشم😡👊🏻👊🏻👊🏻👊🏻راستي متاهل هم هستم👱🏻‍♀️👨🏻

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست

دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست


حاصل خیره در آینه شدن ها آیا

دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!


بی‌سبب تا لب دریا مکشان قایق را

قایقت را بشکن! روح تو دریایی نیست


آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد

آه! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست


آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست

حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست


خواستم با غم عشقش بنویسم شعری

گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست💔

💔دلم تنگ است و میدانم تو دیگر بر نمیگردی                بمانم هرچه خیره پشت این در بر نمیگردی                غریبی میکنم با قاب عکست ناامیدانه                      خودم هم کرده ام انگار باور بر نمیگردی ...
چه قدر قشنگ

ممنون‌..

💔دلم تنگ است و میدانم تو دیگر بر نمیگردی                بمانم هرچه خیره پشت این در بر نمیگردی                غریبی میکنم با قاب عکست ناامیدانه                      خودم هم کرده ام انگار باور بر نمیگردی ...
چه قدر قشنگ

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه، از خیابانی که نیست

می نشینی روبرویم، خستگی در می کنی
چای می ریزم برایت، توی فنجانی که نیست

باز می خندی و می پرسی که حالت بهتر است
باز می خندم که خیلی، گرچه می دانی که نیست

شعر می خوانم برایت، واژه ها گل می کنند
یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست

چشم می دوزم به چشمت، می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری ، بین دستانی که نیست

وقت رفتن می شود، با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم، در ایوانی که نیست

می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم، با یاد مهمانی که نیست💞

💔دلم تنگ است و میدانم تو دیگر بر نمیگردی                بمانم هرچه خیره پشت این در بر نمیگردی                غریبی میکنم با قاب عکست ناامیدانه                      خودم هم کرده ام انگار باور بر نمیگردی ...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز