بهت گفتم ک اگ کار ب جای باریک بکشه کاتش میکنم. اون شب گفت آره عشق باید از ی جا شروع بشه گفتم اره ب شرط اینکه ی تعهدی بینمون باشه گفت تعهد چیه
گفتم تعهد سندیه ک بین طرفین امضا میشه ک متعهد بمون
گفت اها مثلا تعهد ب صادق تو رابطه و رفاقت و صداقت گفتم ن تعهد ب رسمی شدن رابطه
گفت من قصدم ازدواج نیس
منم گفتم( منم نگفتم بیا خواستگاری
گفتم هر کسی ی خط قرمزایی و قوانینی داره
خط قرمز و قوانین منم ایناس
بعد دیدم ی جوری شد فرداش خیلی کمتر و سردتر با هم حرف زدیم
تا اینکه فرداش اومد گفت میخام ی موضوع مهمی و بهت بگم البته اگ ناراحت نمیشی
گفت آره از این ب بعد رابطه ما در حد سلام و احوالپرسی باشه
منم گفتم مگه قرار بود غیر از این باشه ( گفتم فک نکنه الان کشته مردشم)
بعد گفت کسی وابسته نشه گفتم مگه ما ۱۴ ساله ایم ک با دو تا چت عاشق بشیم
بعد از چند ساعت بهش گفتم ی حسی دارم ک میدونم توام باهاش مشکلی نداری
گفت چ
گفتم ما دیگ با هم کاری نداریم
گفت منم گفتم مشکلی ندارم
گفتم باشه موفق باشی
بعدشم کلا چتاشو پاک کردم
خیلی ام خوشحالم ک تموم شد
چون اصن ما بدرد هم نمیخوردیم