شما رو به خدا مراقب بچه هاتون باشید

خوب خودتون هم میگین به فرهنگ بستگی داره. به فرهنگ کشور بستگی داره. تو کشورای دیگه این چیزا عادیه. از بچگی همه میبینن. شاید اون بچه ها هم خیلی عادی بزرگ بشن و دچار مشکل نشن. چون هر وقت اراده کنن حتی تو مدرسه امکان رابطه براشون فراهمه. ولی تو فرهنگ ما این بچه ها بزگتر که بشن و امکان رابطه جنسی براشون فراهم نشه چون ذهنشون امادگی داره به راحتی تجاوز میکنن. چون ذهنشون خراب شده. دچار بلوغ زودرس و هزار چیز دیگه میشن. ولی باور کنید تو همون کشورها هم ،  بچه زیر 18 سال و تو کاباره راه نمیدن. به بچه زیر 18 سال مشروب نمیفروشن. تو مهمونی های بزرگسالان زیر 18 سال و راه نمیدن. حتی اونجا هم یه قواعدی داره واسه خودش

میگم همش دل دل زدم که بگم ولی نتونستم. اخه بعضی ها واقعا میبینن ولی براشون مهم نیست. مثلا زن عموی شوهرم میگه من لختی ترین لباس ها رو پیش پسرام میپوشم. چرا نباید بچوشم. اینا بچه منن از وجود منن!!! خوب پیش این جور ادما بیشتر خودتو سبک میکنی. تو فکرم اینه که برای مادر اون دختره، یه کلیپ تربیت جنسی کودکان بفرستم. شاید غیر مستقیم بگم بهتر باشه. 

بوسیدن عادی نبود. تازه اونم به نظرم کار درستی نیست. خوب این بچه عادت میکنه بزرگ شد مثلا به دوستش هم لب میده. یعنی چی خوب. توی تربیت جنسی کودک هم میگن لب حریم خصوصیه و اندام جنسی محسوب میشه. به بچه بگید به کسی اجازه نده لباش و ببوسه.چون اندام خصوصیه.  اصلا جدا از بعد مذهبی اش، از روانشناسا هم بپرسید روی این مسایل خیلی تاکید دارن. از بس که این روزا ازار جنسی زیاد شده دیگه پدر و مادرا خودشون که نباید دامن بزنن به این مسایل

انگار شما تو این جامعه نیستی. یه بار برو پیش روانشناس بهش بگو روزی چند مورد ازار جنسی کودکان پیشش میارن. همسر من مدیر مدرسه پسرانه هست. یکی از بچه های کلاس اول خیلی فخش های رکیک جنسی میداد طوری که بقیه که بچه های مودبی بودن همه یاد گرفتن و فحش میدادن. همسرم مادر پسره رو کشوند مدرسه که ببینه قضیه چیه. فهمید که یکی از دوستای مادره شوخی های جنسی و حرفای جنسی میزنه پیش بچه ها.  بعد مادره میگفت ما هر حرفی رو پیش بچه ها میزنیم. با بچه 7 ساله ترکیه که رفته بودن رفتن کاباره پیش بچه مشروب خوردن. بعد میگفت پسرم بچه است این چیزا رو نمیفهمه. همسرم گفت حتما به خاطر بچه تون هم که شده با دوستتون قطع رابطه کنید و مراقب رفتاراتون باشید. مادره بهش یه جور برخورده بود میگفت نهههه ما خیلی با هم صمیمی هسنیم مگه میشه!!! همسرم هم گفت اگه پسرت تو سن راهنمایی دخترباز شد و تو سن دبیرستان دختر اورد خونه ناراحت نشو. مادره هم کلی بهش برخورد و به همسرم خیلی با لحن بی ادبانه توپید و با دعوا رفت. الان اون بچه بی ادب ترین بچه مدرسه است و همسرم سال بعد نمیخواد ثبت نامش کنه چون بقیه رو خراب میکنه. اون مادره هم دلش خوشه به دوستای صمیمیش و بی خیال تربیت بچه

بچه ها خواهش میکنم این موضوع رو که گفتم به هر مادری که دور و برتون میشناسید بگید. به من هم بگید چجوری از ذهنم بیرون کنم این چیزایی که دیدمو. حسابی اشفته شدم. باردار هم هستم روحیه ام خراب شده